عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ :
بازدید : 162
نویسنده : محمد

رسش: معنای روح القدس در مسیحیت به چه معنایی می باشد؟

از نظر مسيحيان دو معني براي روح القدس در كتاب مقدس، صفحه ی424 آمده است:
1)روح القدس اقنوم سوم از اقانيم ثلاثه الهيه (مطابق تثليث كه از هر نظر مردود است) است كه به او روح مي گويند. زيرا مبدأ و مخترع حيات مي باشند و به او مقدّس مي گويند چون از كارهاي مخصوص او اين است كه قلوب مؤمنين را تقديس مي فرمايد و به او روح الله المسيح هم مي گويند، به واسطه ی علاقه اي كه به خدا و مسيح دارد.
2)روح القدس كه به معناي تسلّي دهنده ی ما مي باشد، همواره ما را براي قبول و درك راستي و ايمان و اطاعت ترغيب مي فرمايد و اشخاصي که در گناهان خود مرده اند زنده مي گرداند و ايشان را پاك مي سازد كه شبيه معناي دومي است كه ما ذكر كرديم.(1)
مفسّرين اسلامي نيز احتمالاتي را ذكركرده اند:
الف)منظور از روح القدس جبرئيل است و اين كه خداوند عيسي را تایيد فرمود يعني جبرئيل ياور او شد و امّا در اين كه چرا به جبرئيل روح القدس مي گويند، زيرا روح بر ملائكه غلبه دارد و به صورت تشريفی خداوند اين اسم را براي جبرئيل انتخاب كرده و اضافه نمودن او به (روح القدس) اشاره به پاكي و قداست دارد.
ب)نيرويي غيبي که در همه ی مؤمنان با تفاوت درجات ايمان وجود دارد و همان امدادهاي الهي است كه انسان را بر انجام طاعات و كارهاي مشكل مدد مي كند و از گناه باز مي دارد.
ج)بعضي مي گويند: روح القدس همان نيروي غيبي است كه عيسي را تأیيد مي كرد و با همان قوّه مرموز، مردگان را به فرمان خدا زنده مي كرد.
ـ در اين آيه ی شريفه هم كه مي فرمايد:
وَ كَذَلِكَ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا ... (2)
و اين چنين روحي از امر خود را بر تو وحي كرديم.
منظور این است که:
قرآن روحي از جانب خداوند متعال است و همان طور كه بر پيامبران قبلي، از طرق مختلف وحي فرستاديم بر تو نيز روحي را به فرمان خود وحي كرديم كلمه ی (كذلك) شايد به اين معناست كه هر سه نوع وحي كه بر پيامبران بوده است بر پيامبر اسلام نیز تحقّق مي يافت.
1)ارتباط مستقيم با ذات پروردگار
2)از طريق فرشته ی وحي
3)شنيدن آوازي شبيه امواج صوتي
منظور از روح در اين آيه چيست؟
1)قول غالب مفسّران: روح به معناي قرآن مجيد است.
2)قول بعضي ازمفسّران: منظور روح القدس است (يا فرشته اي كه حتّي از جبرئيل و ميكائيل هم برتر بوده و همواره پيامبراسلامصلي الله عليه وآله وسلم را همراهي مي كرده است) البته قول اوّل با قرائن متعدّد موجود در آيه هماهنگ تر است و اين گونه روايات كه روح را به معناي روح القدس يا فرشته ی بلند مرتبه ي خدا، تفسير كرده اند، اشاره به معناي باطن آيه باشد.(3)
ـ علاّمه طباطبائی در تفسیر المیزان می فرماید:
منظور از وحي، نازل كردن روح القدس به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم است و نزول روح القدس به آن حضرت همان وحي قرآن است، چون روح القدس حامل قرآن و جبرئيل حامل روح القدس است.
امر وجود هر موجود از اين جهت كه تنها مستند به خداي متعال است.
خلق وجود همان موجود از اين جهت كه مستند به خداي متعال است ولي با واسطه ی علل و اسباب.
امرالهي كلمه ايجاد آسماني است يعني فعلي كه مختص به ذات پروردگار است و واسطه و عامل و اسباب نمي خواهد. به عبارت ديگر، امر در هر چيز يعني ملكوت آن چيز و ملكوت از ملك بالاتر است.
أََوَلَمْ يَنظُروُاْ فِي مَلَكوُتِ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ ... (4)
آيا فكر و نظر در ملكوت و قواي آسمان ها و زمين نمي كنند.
وَ كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهيِمَ مَلَكُوتَ السَّمَوَاتِ وَ الْاَرْضِ ... (5)
و همچنين ما بر ابراهيم ملكوت و باطن آسمان ها و زمين را ارائه داديم.
منابع:
1- تفسير نمونه، ج1، ص237
2- سوره شوري، آيه 52
3- ـتفسير نمونه، سوره اسری، ذيل آيه 85
4- سوره اعراف، آيه 185
5- سوره انعام، آيه 75.



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 99
نویسنده : محمد

 جریان مسیحیت تبشیری تمام همت و توان خود را برای جذب افراد مختلف به فرقه به کار بسته است و از ابزار ها و امکاناتی که توسط دشمنان و مخالفین نظام جمهوری اسلامی در اختیار آنها قرار گرفته شده در راستای اهداف نامشروع خود استفاده می کنند.

 بیشترین کسانی که به مسیحیت تبشیری روی خوش نشان می دهند سرخوردگان اجتماعی هستند که از طریق دریافت پیام در رسانه ها این حرکت را پیگیری می کنند .اغلب گروندگان جدید به این فرقه تبشیری از سه راه جذب شده اند: تبلیغات حضوری، تلویزیونی و اینترنتی.

 این افراد اغلب توسط فردی به آیین مسیحیت دعوت شدهاند که در دانشگاه محل تحصیل شان و یا در محل کار و سکونت شان با آنها آشنایی داشته است. گروه دیگر نیز از طریق مشاهده برنامه های تلویزیونی و سایتهای اینترنتی به این فرقه گرایش پیدا کرده اند. برنامه های جذاب، سخنرانان توانا، دروغهای بزرگ در زمینه اعجاز و…، گفتگوها و تبلیغ آزادیهای مفرط در این برنامه ها بر جذب جوانان کمک شایانی میکند.

 در خصوص برقراری ارتباط با مرکزیت فرقه تبشیری می توان گفت مخاطبین تلویزیون های فارسی زبان، اغلب با خارج از کشور تماس برقرار کرده و به وسیله مجریان و اپراتورهای تلفن به یکی از کلیساهای خانگی و کشیشهای فعال در آن جذب می شوند، در خصوص سایتها و مراجعان حضوری نیز شماره همراه کشیش در اختیار ایشان گذاشته می شود و قبل از مبادرت به تماس و یا فورا پس از برقراری اولین تماس طی چند مرحله مذاکره تلفنی به مراسم ورود به آیین مسیحیت دعوت میشوند.

 دست اندر کاران این فرقه ، افراد جذب شده را به فراخور شرایط و شخصیت ایشان به یکی از محافل و جلسات داخل کشور و یا خارج از کشور دعوت می‌کنند .

 جلسات داخلی در منازل موسوم به کلیساهای خانگی که اغلب در مناطق مرفه شهرهای بزرگ قرار دارد برگزار می شود. جلسات خارجی بیشتر به منظور برنامه سازی، برگزاری جلسات بزرگ کلیسایی و… برپا می شوند و غالبا در کشورهایی نظیر ترکیه، قبرس، یونان و… تشکیل می شود.

گفتنی است عمده مهمانان این جلسات با هزینه سازمانهای تبلیغی مسیحیت تبشیری ، سفر و اقامت می کنند.



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 76
نویسنده : محمد

چراغ سبز پروتستان به بی بند و باری با نفی دوزخ

 یکی از تفاوت های مهم مسیحیت تبشیری با سایر فرقه های مسیحی در بحث اعتقاد به دوزخ می باشد چنانچه تبشیری ها بیان می کنند منکر دوزخ و جهنم می باشند و نکته جالب اینکه اگرچه ادعا می کنند در کتاب مقدس بحثی از جهنم وجود ندارد(بجز در اپوکریفا) ولی باز در مواجهه با پیروان سایر ادیان، آنان را در صورت عدم پذیرش، بشارت به جهنم می دهند.

 این تضاد و پارادوکسی که در بین تبشیری ها در بحث دوزخ وجود دارد نشان می دهد که این طیف در هر زمان و بنابر ضرورتی که منافع ایشان ایجاب کند اعتقاد سازی می کنند و یا منکر اعتقادی می شوند در حقیقت مسیحیان تبشیری می خواهند این مسئله را القا کنند که پس از تصدیق لفظی، پیروان از عمل بی نیاز می شوند و آزادند که هرچه مورد میلشان بود انجام دهند.

 انکار جهنم به این صورت که بیان شد موجب افزایش بی بند و باری در بین مسیحیان تبشیری شده است تا آنجا که بسیاری از اخلاقیات در سایه ایمان لفظی رنگ باخته و اعمال و افعال بسیار شنیع و زشتی در بین این فرقه رخ می دهد همچنین اعتقاد به چنین آموزه هایی باعث می شود تا مفاهیم فطری چون وفای به عهد، عدم خیانت ورزی، خدمت به همنوع و... چندان کارهای خوب و ضروری برای سعادت انسان محسوب نشوند.

:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,

تاریخ :
بازدید : 67
نویسنده : محمد

مسیحیان تبشیری در کنار ترامپ اعتقادی به گرمایش زمین ندارند!

 گرمایش جهانی و تغییرات آب و هوایی از معضلات و خطرات مهم زیست‌ محیطی در دهه‌های اخیر است، با این حال اوانجلیست‌ها به آن باور ندارند.

 قریب به ۸۵ میلیون اوانجلیست در امریکا زندگی می‌کنند و حدود ۲۶ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند.

 این گروه بر این باورند که گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی حقیقت ندارند و با توسل به سه مورد آن را رد می‌کنند: فریبی که از سوی گروه‌های لیبرال مطرح شده، نظریه‌ای که برپایه علم دروغین بنا شده و هتاکی به هوش خداوند که طراح انسان و جهان است.

 براساس نتایج این نظرسنجی اکثر اوانجلیست‌ها باور دارند که انسان نمی‌تواند به «برنامه‌های خداوند» آسیب بزند و هر آنچه در زمین رخ می‌دهد براساس «اراده خداوند» است.

 مارتین پالمر، مورخ دینی و یک فعال محیط زیست که در مورد نحوه درک از محیط زیست در میان پیروان ادیان تحقیق می‌کند پیروان کلیسای انجیلی را یکی از متعصب‌ترین گروه‌ها در زمینه درک و پذیرش گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی می‌داند.

 وی در زمان برگزاری مراسم سخنرانی در مورد ادیان و رابطه آنها با محیط زیست بارها با اعتراض افرادی روبرو شده که تغییرات آب و هوایی بر اثر فعالیت‌های انسانی را دروغ می‌دانند.

 یکی دیگر از نقاط مشترک اوانجلیست ها علاقه آنها به دونالد ترامپ است. به گزارش نیویورک تایمز بیشتر پیروان این فرقه در سراسر امریکا بر این باورند که ترامپ در جایگاه درستی ایستاده، نیت خالصی برای اداره کشور دارند و قادر است که او می‌تواند موجب نجات و رستگاری کشور شود.

 دونالد ترامپ از جمله کسانی است که به گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی باور ندارد و بارها در صفحه توییتر خود این مساله را به سخره گرفته است.

 وی حتی در مواردی تغییرات آب و هوایی یک بازی سیاسی از جانب دیگر دولت‌ها خوانده است که قصد دارند با فریب جهانیان بازار را در اختیار بگیرند و مانع فروش کالاهای آمریکایی شود. همچنین وی بر این باور است که شرکت در برنامه‌های مقابله با گرمایش زمین موجب هدر رفتن میلیارها دلار از بودجه آمریکا شده و سودی ندارد.



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , خشونت در مسیحیت , رحمت ,
تاریخ :
بازدید : 79
نویسنده : محمد

سوء استفاده مسیحیت تبشیری از علم روان شناسی

مسیحیت تبشیری امروزه با استفاده ابزاری از مفاهیم کتب روان شناسی در جذب افراد به تفکرات مسیحیت بهره می برند . طبق بررسی های بعمل آمده ، در حدود 100 سال پیش جنبشی در آمریکا ظهور کرد که با استفاده از متد روان‌شناسی، کار تبلیغی خود را در مسیحیت تبشیری ادامه داد.

در واقع روان‌شناسی جدیدی را با عنوان روان‌شناسی موفقیت و تفکر خلاق ایجاد کردند که اینها در دل مسیحیت به وجود آمد. یعنی مسیحیانی که می‌خواستند نگرش جدید از مسیحیت ارائه دهند با استفاده از دانش روان شناسی در قالب نگارش کتب مختلف و ارائه سخنرانی های انگیزشی وارد شدند.

لازم به ذکر است فروش این کتب در کشور ما بسیار زیاد است که خود جای بحث دارد به این معنی که مترجم بخشی از کتب آنها را که می‌توان ترجمه کرد، برگردان می کند و آن چیزی که تضاد آشکار با اصول اعتقادی ما دارد و دیگر مطالب بدش را حذف کرده و در نهایت کتاب‌هایی را در این زمینه منتشر می‌کنند که محتوای آنها موجب سردرگمی و تضعیف عقیدتی می‌شود.

بر اساس این گزارش جریان مسیحیت تبشیری جدید از روش‌های عرفانی برای جلب نظر افراد استفاده می‌کند. مثلاً با زبانی که خود ایشان از آن به زبان روح‌القدس یاد می‌کنند مراسم اجرا می‌کنند و از خود بی خود می شوند یا مراسم تدهین که در مسیحیت با روغن مقدس به اجرا گذاشته می‌شود.

اینها مراسم خود را با تکنیک‌های روان‌شناسی ترکیب کرده و حالت خلسه برای افراد ایجاد می‌کنند و در نهایت فرآیند مغز شویی را همسو با اهداف خودشان در ذهن افراد پیاده می کنند و آنها تبدیل به اعضای فعال فرقه مسیحیت تبشیری می شوند .



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 77
نویسنده : محمد

فمنیسم مسیحی خروجی فرقه پروتستان

زنی که فریاد می‌زد «خداوند زن است» با پریدن از روی حفاظ خود را به نزدیکی «تابلوی ولادت» رساند ولی نیروهای امنیتی او را در مجاورت مجسمه متوقف کردند.

این اختلال ساعاتی قبل از نطق رهبران کاتولیک‌های جهان در جمع چند هزار نفری مومنان در قسمتی از صحن واتیکان اتفاق افتاد که به مغاره یا تابلوی ولادت معروف است و در ایام کریسمس معمولا صحنه‌ های مرتبط با تولد پیامبر مسیحیان در آن بازآفرینی می شود.

این نوع اعتراضات زنان مسیحی در پی اعتقاد بسیار بد نسبت به زن و نسبت دادن گناه نخستین به زن و از طرفی نزدیک بودن مردان به خدا در این آیین صورت می گیرد.

به عبارتی فریاد خداوند زن است در پاسخ به نگاه پایین دستی کلیسای پروتستان به زنان است. کلیسایی که بر باور پولس یهودی پا می‌فشارد و اساس الهیات آن بر باور فرودستی زن در مقابل با مرد پایه‌گذاری شده و محوریت این الهیات بر پایه اندیشه ریاست و برتری مردان در نظام آفرینش است.

این رویکرد حتی در رسانه‌های تبشیری نیز به صراحت بیان می‌شود و کارشناسان این شبکه ها و رسانه ها به حقوق زن که می‌رسند به این عبارت اشاره می‌نمایند که "من به زنی اجازه نمی‌دهم که تعلیم دهد و یا بر مردان حکومت کند. زنها باید ساکت باشند." ( اول تیموتائوس 2: 12)

کشیشان خودخوانده و شبانان این فرقه حتی باور به فعالیت اجتماعی زنان نیز ندارند و زن خوب را زن خانه نشین معرفی می‌کنند و این موضوع اعتراضات بسیاری از سوی جامعه زنان در پی داشته است.



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 85
نویسنده : محمد

نمایش «کتاب مقدس برده‌داری» در آمریکا


موزه «کتاب مقدس» در آمریکا نسخه نامعمولی از کتاب مقدس را در نمایشگاهی به نام «کتاب مقدس برده داران» به نمایش گذاشته است که با دیگر نسخ کتاب مقدس تفاوت بسیار دارد. هدف این موزه آشکار کردن بخشهای تاریک تاریخ استعمار در کشورهای آفریقایی و کشورهای آمریکای لاتین و حوزه کارائیب است.

سث پولینگر، رئیس موزه در باره این نسخه نادر کتاب مقدس گفت، مسیونرهای انگلیسی برای تغییر دین برده گان آفریقایی و آمریکای لاتین به نسخه ای از کتاب مقدس نیاز داشتند که علاوه بر راضی کردن مردم کشورهای مستعمره‌نشین به تغییر دین، برده‌گی آنها را نیز توجیه کنند و مطمئن شوند که این افراد همواره مطیع استعمارگران خواهند بود.

در این نسخه کمیاب در مقایسه با نسخه عبری کتاب مقدس، نیمی از محتوای عهد جدید حذف شده است و تقریباً نود درصد از محتوای عهد قدیم. پولینگر در این باره افزود هدف مشخص این کتاب، در برده گی نگه داشتن مردم کشورهای مستعمره نشین بوده است.

این کتاب تا ۱۹ آوریل ۲۰۱۹ در این موزه به نمایش در میآید و به بازدید کننده گان فرصت داده میشود تا متن این کتاب جعلی را مطالعه کنند. به گفته آنتونی اشمیت، کیوریتور این نمایشگاه، این نسخه از کتاب مقدس مملو از افکار نژاد پرستانه است.

تنها سه نسخه از این کتاب مقدس در جهان باقی مانده است، که یکی از انها در اختیار موزه کتاب مقدس آمریکاست و دو نسخه دیگر در اختیار دو دانشگاه در بریتانیا. قرار است در این نمایشگاه نشستهای تخصصی درباره این نسخه تحریف شده برگزار شود.



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , خشونت در مسیحیت , رحمت ,
تاریخ :
بازدید : 69
نویسنده : محمد

 هیچکدام از اناجیل چهارگانه به مسئله فدا اشاره ای نمی کنند.

 «متی» و «یوحنا» که هردو از شاگردان و رسولان مسیح بوده اند نه از فدا و نه از گناه نخستین هیچ نمی گویند، «مرقس» نیز که از شاگردان پطرس رسول بوده و انجیل خودرا برگزیده تعالیم او میدانسته به این آموزه توجهی ننموده در حالیکه خود مرقس از همراهان پولس به شمار می آید.

«لوقا» هم که در برخی از سفرهای پولس یار او بوده هیچ گزارشی از گناه اصلی و فدا نداده است.

 پرسشهایی از این دست، آموزه فدا را هر چه بیشتر با تردید همراه می سازد. آموزه ای که نه مسیح و نه هیچ یک از شاگردان او از آن سخن نگفته اند. این آموزه پیش از هرچیز زاییده تخیل پولس است



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 69
نویسنده : محمد

هميشه تعدد نشانه ضعف است،و خدا نمي تواند ضعيف باشد. بنابر اين فرض دو با فرض خدا بودن قابل جمع نيست. در براهين اثبات خدا گفته شده كه حتما ذات بی نيازی وجود دارد كه خالق و آفريننده جهان است، وقتي به ضعف و عجز خود نگاه می كنيم می يابيم كه ذاتی هست كه مانند ما ضعيف و ناتوان نيست و او ما را آفريده و نعمتهای فراوان به ما ارزانی داشته است، هيچ گاه ضعيف نمی توانند هستی بخش به جهان باشد. او بايد غني بالذات باشد يعني ذره اي ضعف و عجز در او راه نداشته باشد، چون ذره اي ضعف به معني آن است كه ذات او عين قدرت نيست چون در اين مورد قدرت از او جدا شده است. از آن طرف تعدد هميشه ملازم با ضعف ذاتی است،زيرا وقتی دو شخصيت باشند می پرسيم آيا شخصيت الف توان رويارويی و نفوذ و غلبه بر شخصيت ب را دارد يا خير؟ (دقت شود سوال از اين نيست كه آيا اين كار را مي كند يا خير، بلكه سوال از اين است كه آيا توان آن را دارد يا خير) اگر پاسخ مثبت باشد پس فرد ب ضعيف و ناتوان است،واگر جواب منفی باشد پس فرد الف ضعيف و ناتوان است. پس هيچ گاه نمی توان فرض كرد دو غنی باذات وجود داشته باشند.



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 61
نویسنده : محمد

قضایا یا کلی هستند و یا جزیی قضایای کلی وجود خارجی ندارند و وجودشان صرفا ذهنی است مانند مفهوم خانواده و پر واضح است خانواده صرفا به نسبت بین چند نفر گفته میشود و یک مفهوم ذهنی است و خودش وجودی خارجی ندارد.بلکه افرادی وجود دارند که نسبتی بینشان برقرار است و به آن نسبت خانواده گفته میشود نه به یک فرد خاص !. خدا یک مفهوم کلی و یا یک نسبت نیست بلکه خدا یک شخص است . الهيدانان مسيحي پدر را خدايي شخص‌وار مي‌دانند. آنان از ديرباز دربارة خدا از تعابير كاملاً شخصي استفاده مي‌كردند و خصايصي شخصی چون محبت و اراده به خدا نسبت میدهند. و از طرفی خدا واحد و بسیط است و خداوند نميتواند موجودي مرکب باشد زیرا مرکب برای وجود داشتن به اجزا خود نیاز دارد و اگر اجزاي مرکب را از آن بگيريم ديگر مرکب وجود نخواهد داشت مثلا يک ميز نياز به پايه و صفحه دارد و اگر پايه را از ميز بگيريم ديگر ميز نيست. و بديهي است که هيچ نوع نيازي در وجود خداوند راه ندارد. زيرا خدا بي نياز مطلق است و خداي نيازمند خدا نيست و اين امر، به معناى نفى ترکيب از خداوند است؛ زيرا موجود مرکب، به اجزاى خود محتاج است از آنرو که بنابراين با نفي نياز از خداوند متعال، توحيد ذاتى به معناى بساطت واجب تعالى اثبات مي شود. اضافه بر اين كه اجزاء وقتي اجزاء مي شوند كه حد و حدود خاصي داشته باشند، و موجودي كه مركب از تعدادي جز محدود است محدود خواهد بود، محدود نيز ضعيف بوده و نمي تواند خدا باشد.

تثلیث گرایان معتقدند خدا یک شخص است و در عین حال سه شخص است و هر شخص به تنهایی یک خدای کامل است نه بخشی از خدا .حال باید پرسید: چگونه ميتوان امر يگانهاي را در همان حال كه يكي است، سه تا دانست و يا در همان حال كه سه تا است، يكي پنداشت. در قواعد ریاضی ميخوانيم که حاصل جمع 1+1+1 برابر با 3 است؛ اما در تثليث گفته ميشود: 1+1+1=1. به عبارت دیگر تثلیث گرایان معتقدند خداوند یک شخص است و در عین حال معتقدند خداوند سه شخص است


 



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 74
نویسنده : محمد

ذات خداوند متعال، از هر جهت نامتناهی و دارای تمامی کمالات است. وجود او، از هر جهت نامحدود است. کمالی نيست که دارا نباشد. او محدود به هيچ حد و مرز خاصي نيست. او فوق زمان و مکان است. و فرض دو وجود نامتناهی كه در يك رتبه و هم عرض هم باشند محال است. زير تعدد نياز به مرز و حد دارد هميشه بايد ما به الامتيازی وجود داشته باشد تا «دو تا» بودنِ تصور شود، زيرا اجتماع مثلين محال است، يعنی بايد وجود خدای الف محدود به حدی شود تا از آن حد به بعد وجود خدای ب تحقق پيدا كند. و اگر "الف" عینا همان چیزی باشد که "ب" هست این ها دو خدا نیستند بلکه صرفا دو نام برای یک وجود میباشند . بنا بر اين هميشه ملاك تعدد محدوديت است. و از انجا كه خدا يعنی ذاتی كه محدود به هيچ قيد و حدی نيست بنا بر اين فرض تعدد در خدا ممتنع است. همان گونه كه اگر جهان نامحدودی داشته باشيم، بحث از وجود جهان ديگر، نامعقول و نامفروض است؛ زيرا آن جهان ديگر، يا عين اين جهان و يا جزيی از آن خواهد بود.  بنا بر این محال است در آنِ واحد، دو موجود نامحدود وجود داشته باشند؛ زیرا نامحدود دانستن هر یک، مستلزم محدود بودن دیگری است. با توجه به این مطلب، اگر اقنوم اولِ تثليث، یک خدای کامل و نامحدود است، اقنوم دوم نميتواند اينچنين باشد؛ زيرا وجود دو اقنوم نامتناهی ، عقلاً محال است . به عبارتی دیگر در تثلیث می خوانیم : هر شخص کاملا خداست + خدا نامحدود است = هر شخص کاملا نامحدود است. در نتیجه سه وجود متمایز  و نامحدود وجود خواهد داشت، در حالی که وجود بیش از یک نامحدود، محال بوده و در حقیقت خُلفِ نامحدود بودنِ آن است.



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 72
نویسنده : محمد

کلیسای کاتولیک آلمان روز سه شنبه به دلیل سوء استفاده جنسی کشیشان از هزاران کودک، عذرخواهی کرد و وعده حل این مشکل را داد.

این عذرخواهی پس از آن مطرح شده است که گزارشی درباره آزار جنسی کودکان توسط کلیسا، منتشر شد که نشان می‌دهد در طول چندین دهه از زمان جنگ جهانی دوم تا سال ۲۰۱۴ بیش از ۳۶۰۰ کودک مورد آزار جنسی کشیشان قرار گرفته اند.

راینهارت مارکس، کاردینال شهر مونیخ و رئیس «مجمع کنفرانس اسقف‌های آلمان» گفت که وی «برای تمام اشتباهات و رنج‌هایی» که کلیسای کاتولیک باعث شده است عذرخواهی می کند. او گفته است که از این ماجرا احساس شرم می کند.

راینهارت مارکس همچنین افزوده است: «آزار جنسی جنایت است و عاملان آن باید تنبیه شوند.» او همچنین اظهار تاسف کرد که کلیسا برای مدت طولانی‌ایی چشمش را بر این موضوع بسته و آنرا انکار کرده است.

گزارش پژوهشی ۳۵۶ صفحه‌ای که محتوای آن در اواسط سپتامبر به رسانه‌ها درز پیدا کرد نشان می دهد که دست کم ۳۶۷۷ کودک بین سالهای ۱۹۴۶ تا ۲۰۱۴ که بیشترشان پسر بچه‌هایی با حداقل ۱۳ سال سن بوده‌اند توسط دست کم ۱۶۷۰ کشیش مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اند.

https://fa.euronews.com/2018/09/25/germany-head-catholic-church-apologised-after-report-found-thousands-children-sexually

 



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت , فساد جنسی ,
تاریخ :
بازدید : 57
نویسنده : محمد

در قرون وسطا، حمام، که محل شست و شو و نظافت بود، ویژه مسلمانان به شمار می آمد و مسیحیان با حمام مخالف بودند و یکی از جرم های بزرگ از نظر«انگیزیسیون» تمایل به حمام رفتن بود! گردشگران مسلمان که در قرون سیزدهم میلادی از شهرهای مسیحی دیدن می کردند، از کثافات و بوی عفونت شهرهای مسیحیان شکایت داشتند. در «کمبریج» که امروز آن اندازه لطیف و زیباست، گنداب و فضولات در جوی های سرباز معابر جاری بود.

به طور کلّی در تعالیم مسیحیت، سخن از ذمّ و ترک تن بود، رعایت اصول بهداشتی نمی توانست در بردارنده اجر و ثوابی باشد. یکی از ثمرات جنگ های صلیبی این بود که حمام های عمومی، در اروپا به تقلید از گرمابه های مسلمانان، رایج گردید. کلیساها با گرمابه های عمومی نظر خوشی نداشتند؛ زیرا این گونه مراکز را مقدمه واداشتن مردم به اعمال منافی عفت می دانستند.

تاریخ تمدن، ترجمه ابوالقاسم طاهری، ج4، بخش چهارم، ص 501،



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , اسلام ,
تاریخ :
بازدید : 63
نویسنده : محمد

اسلام از دیدگاه جرج برنارد شاو (نویسنده معروف انگلیسی )
به نظر من اسلام تنها مذهبی است که استعداد آن را دارد که بتواند با تحولات  اعصار مختلف زندگی بشر همگام گردد .من زندگی محمد را بررسی کرده ام، او مرد عجیبی است و به عقیده من مقامش بالاتر از آنست که ضد مسیح باشد.کلیسا از روی جهل یا تعصب اینطور القا کرده که محمد ضد مسیح است او ضد مسیح نیست بلکه نحات دهنده بشر است .من راجع به دین محمد (ص) پیشگویی میکنم که این مذهب را، اروپای فردا خواهد پذیرفت همانطور که این مذهب به نظر اروپایی های امروز قابل قبول گردیده است.

کتاب مذهب در آزمایشها و رویدادهای زندگی ،جان. ر. ایورت



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , پیامبر اسلام ,
تاریخ :
بازدید : 82
نویسنده : محمد

در كتاب اشعيا، كه بخشی از كتاب مقدس يهوديان و مسيحيان است، بشارت روشنی بر پيامبر اسلام وجود دارد:

«اينك بنده من كه او را دستگيری نمودم و برگزيده من كه جانم از او خشنود است من روح خود را بر او می‌نهم تا انصاف را برای امتها صادر سازد او فرياد نخواهد زد و آواز خود را بلند نخواهد نمود... و جزيره ها منتظر شريعت او باشند... من كه يهوه هستم تو را به عدالت خوانده ام و دست تو را گرفته تو را نگاه خواهم داشت و تو را عهد قوم و نور امتها خواهم گردانيد... من يهوه هستم و اسم من همين است و جلال خود را به كسی ديگر و ستايش خويش را به بتهای تراشيده نخواهم داد... صحرا و شهرهايش و قريه هايی كه اهل قيدار در آنها ساكن باشند آواز خود را بلند نمايند... خداوند مثل جبار بيرون می‌آيد و مانند مرد جنگی غيرت خويش را برمی‌انگيزاند... و بر دشمنان خويش غلبه خواهند نمود... آنانيكه بر بتهای تراشيده اعتماد دارند و به اصنام ريخته شده می‌گويند كه خدايان ما شماييد به عقب برگردانيده بسيار خجل خواهند شد.»[1]
در اين بشارت، چندین نکته وجود دارد كه با كمی دقت ميتوان متوجه آنها شد: به عنوان نمونه: عدالت ويژگی مهم اوست، صاحب شريعت است، شريعت او جهانی است، از فرزندان قيدار(فرزند دوم حضرت اسماعيل)[2]است كه پيامبر اسلام از نسل او بود، زيرا به اهل قيدار بشارت می دهد، وی مأمور به جنگ و استفاده از قدرت نظامی براي احيای حق است، وی در سرزمين بت پرستی قيام ميكند و موفق ميشود بت پرستی را ريشه كن كند.
البته نكات دقيق تری نيز در اين بشارت وجود دارد كه با كمی دقت به دست می‌آيد: بندة من (اشهدأن محمداعبده و رسوله)، برگزيده من ( لقب پيامبر: مصطفی)، كه او را دستگيری نمودم (و وجد يتيما فآوی)[3]

پی نوشت:
[1]کتاب مقدس مسیحیان،عهد عتیق،اشعیا، 42 : 1 – 17.(ترجمه قدیم)
[2] کتاب مقدس مسیحیان،عهد عتیق، پیدایش، 25 : 13. (ترجمه قدیم)
[3] قران کریم، سوره ضحی، ایه 6



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بشارت به پیامبر اسلام ,
تاریخ :
بازدید : 69
نویسنده : محمد

نبی ای مثل موسی

علت اينكه يهوديان علاوه بر مسيح منتظر پيامبری بزرگ نيز بودند؛ وجود بشارتهايی در عهد قديم، درباره هر دوشخصيت بود. به یک بشارت درباره پيامبر موعود اشاره ميكنيم.
با مراجعه به تورات به روشنی می‌بينيم كه حضرت موسی، به امر خداوند، از ظهور پيامبری بزرگ خبر داده بود:«و خداوند به من گفت آنچه گفتند نيكو گفتند نبی ای را برای ايشان از ميان برادران ايشان مثل تومبعوث خواهم كرد و كلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او امر فرمايم به ايشان خواهد گفت و هر كس از كلامش اطاعت نكند من از وی انتقام خواهم گرفت[1]
در اينكه مصداق اين بشارت چه شخصيتی است بحثهای فراوانی صورت گرفته است. مسلمانان مدعی اند كه تنها مصداق كامل اين بشارت، پيامبر گرامی اسلام است و مسيحيان نيز ميگويند مصداق اين بشارت حضرت عيسی است.
برای آنكه بهتر بتوانيم اين بشارت را تطبيق دهيم لازم است به خود بشارت رجوع و در آن دقت كنيم.حضرت موسی دو كليد برای شناخت اين نبی در اختيار مخاطبانش قرار داد تا هر كسی كه ادعای پيامبری كرد، به وسيله اين دو شاخصه راستی آزمايی شود .اول اينكه آن نبی از ميان برادران بنی اسراييل است.و ديگری اينكه آن نبی مثل موسی خواهد بود.
حضرت موسی می‌فرمايد: اين پيامبر از ميان برادران بنی اسراييل است. با توجه به اين كلام و اينكه تمامی بنی اسرائيل در آن روز همراه و مخاطب وی بودند، بنابراين نبی موعود، فردی خارج از بنی اسراعيل خواهد بود ولي می‌دانيم كه حضرت عيسی از نژاد يهودا و بنی اسرائيل است [2] پس نمی‌تواند مصداق اين بشارت باشد. بايد برادران بنی اسرائيل شناخته شوند تا پيامبر به پاخاسته از ميان آنان نيز مشخص شود. از انجا كه ابراهيم دو فرزند دارد اسحاق و اسماعيل. نوادگان اسحاق به عنوان بنی اسراييل و نوادگان اسماعيل به عنوان بنی اسماعيل خوانده شدند. سفر پيدايش، ابهام از بشارت موسی مي گشايد، آنجا كه بنی اسماعيل را برادران بنی اسرائيل معرفي مي كند.[3] تنها پيامبری كه از ميان برادران بنی اسراييل به پا خواسته پيامبر گرامی اسلام است .
كليد دومی كه بشارت در اختيار ميگذاشت شباهت آن نبی با موسی بود . اما تفاوتهای حضرت عيسی(بنابرمعتقدات مسيحيان) و حضرت موسی بيش از آن است كه قابل شمارش باشد و اين دو پيامبر در كمتر موردی دارای وجه مشترک؛ هستند، برخلاف پيامبر اسلام كه شباهت كامل به حضرت موسی داشته است.
الف: حضرت موسی: پيامبر و بنده خدا بود، صاحب شريعت بود، مورد رحمت الاهی بود، ازدواج نمود و دارای فرزندان و نسل گسترده ای شد، در بستر از دنيا رفت، رهبر و سيد قوم بود، پدر و مادر داشت، دارای كتاب آسماني بود ، مأمور به جنگ و جهاد بود.

 ب:حضرت محمد: پيامبر و بنده خدا بود، صاحب شريعت بود، مورد رحمت الاهی بود، ازدواج نمود و دارای فرزندان و نسل گسترده ای شد، در بستر از دنيا رفت، رهبر و سرور قوم بود، پدر و مادر داشت، دارای كتاب آسمانی بود ، مأمور به جنگ و جهاد بود.
ج: حضرت عيسی: بنا بر اعتقاد مسيحيان مسيح خدا و فرزند خدا بود، شريعت مستقلی نداشت، ملعون شد (مطابق متن كتاب مقدس)، ازدواج نكرد و از خود نسلی به جای نگذاشت، مصلوب شد، خوار و حقير گرديد، فقط مادر داشت، كتاب آسمانی نداشت، مأمور به جنگ و جهاد نبود.

به راستی ميتوان دريافت تنها پيامبری كه از ميان برادران بنی اسراييل به پا خواسته و شبيه موسي است كسي جز پيامبرگرامی اسلام نخواهد بود.

پی نوشت:
[1] کتاب مقدس مسیحیان، عهد قدیم، تثنیه، 18 : 17 – 19.(ترجمه قدیم)
[2] کتاب مقدس مسیحیان ، انجیل متی، 1 : 1- 17. (ترجمه قدیم)
[3] همان ، عهد قدیم، پیدایش، 8 : 25 (ترجمه قدیم)



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بشارت به پیامبر اسلام ,
تاریخ :
بازدید : 93
نویسنده : محمد

در كتاب اشعيا، كه بخشی از كتاب مقدس يهوديان و مسيحيان است، بشارت روشنی بر پيامبر اسلام وجود دارد.
در این کتاب آمده:« اينك بنده من كه او را دستگيری نمودم و برگزيده من كه جانم از او خشنود است من روح خود را بر او می‌نهم تا انصاف را برای امتها صادر سازد او فرياد نخواهد زد و آواز خود را بلند نخواهد نمود... و جزيره ها منتظر شريعت او باشند... من كه يهوه هستم تو را به عدالت خوانده ام و دست تو را گرفته تو را نگاه خواهم داشت و تو را عهد قوم و نور امتها خواهم گردانيد... من يهوه هستم و اسم من همين است و جلال خود را به كسی ديگر و ستايش خويش را به بتهای تراشيده نخواهم داد... صحرا و شهرهايش و قريه هايی كه اهل قيدار در آنها ساكن باشند آواز خود را بلند نمايند... خداوند مثل جبار بيرون می‌آيد و مانند مرد جنگی غيرت خويش را برمی‌انگيزاند... و بر دشمنان خويش غلبه خواهند نمود... آنانيكه بر بتهای تراشيده اعتماد دارند و به اصنام ريخته شده می‌گويند كه خدايان ما شماييد به عقب برگردانيده بسيار خجل خواهند شد.»[1]
در اين بشارت، چندین نکته وجود دارد كه با كمی دقت ميتوان متوجه آنها شد: به عنوان نمونه: عدالت ويژگی مهم اوست، صاحب شريعت است، شريعت او جهانی است، از فرزندان قيدار(فرزند دوم حضرت اسماعيل)[2] است كه پيامبر اسلام از نسل او بود، زيرا به اهل قيدار بشارت می دهد، وی مأمور به جنگ و استفاده از قدرت نظامی براي احيای حق است، وی در سرزمين بت پرستی قيام ميكند و موفق ميشود بت پرستی را ريشه كن كند.
البته نكات دقيق تری نيز در اين بشارت وجود دارد كه با كمی دقت به دست می‌آيد مثل: بندۀ من (اشهدأن محمداعبده و رسوله)، برگزيده من ( لقب پيامبر: مصطفی)، كه او را دستگيری نمودم (ألم یجدک يتيما فآوی)[3]

پی نوشت:
[1]کتاب مقدس مسیحیان، عهد عتیق، اشعیا، 42 : 1 – 17.(ترجمه قدیم)
[2] کتاب مقدس مسیحیان، عهد عتیق، پیدایش، 25 : 13. (ترجمه قدیم)
[3] قران کریم، سوره ضحی، آیه 6



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بشارت به پیامبر اسلام ,
تاریخ :
بازدید : 72
نویسنده : محمد

حضرت عيسی علیه السلام، در انجيل موجود، در موقعيتهای مختلف و به دور از الوهيت آفرينی، از خود به عنوان پيامبر و"فرزند انسان" ياد می‌كند. به طور مثال:«عيسی به ايشان گفت: بيگمان اين مثَل را بر من خواهيد آورد كه «ای طبيب خود را شفا ده! آنچه شنيده ايم در كَفَرناحوم كرده ای، اينجا در زادگاه خويش نيز انجام بده.» سپس افزود: آمين، به شما ميگويم كه هيچ پيامبری در ديار خويش پذيرفته نيست.[1]
همچنین طبق نقل کتاب مقدس، مردم معاصر با حضرت عیسی، پيروان يا مردمی كه به هنگام وقوع معجزات وی حضور داشتند، وی را پيامبر، و نه "پسرخدا" به حساب می‌آوردند. به عنوان مثال در انجیل متی آمده است «و چون وارد اورشليم شد، تمام شهر به آشوب آمده، می‌گفتند: اين كيست؟ آن گروه گفتند: اين است عيسی نبی از ناصره جليل.»[2]
اگر عیسی مسیح فرزند خدا و دارای جنبه الوهیت بود چه دلیلی داشت خود را پیامبر خدا معرفی کند؟ آیا نباید الوهیت خویش را برای افرادی که او را پیامبر می‌خواندند بیان کند؟

پی نوشت:
[1] کتاب مقدس مسیحیان، انجیل لوقا، 4 : 23 -24.
[2] همان، انجیل متی، 21 : 10- 11.



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 70
نویسنده : محمد

علامه احمد دیدات در تاریخ دعوت و دفاع از اسلام و قرآن کریم و پیامبر اکرم(ص)، راه جدیدی را بنیان گذاشت که از راه و روش­های عادّی ممتاز بود. نحوۀ دعوت ایشان با دیگر شخصیت­های اسلامی کاملاً متفاوت بود. این شخصیت بزرگوار راه بسیارسخت و دشواری را انتخاب نمود که پیمودن چنین راهی در توان هر کس نبود مگر افرادی صاحب عزیمت و همّت، شجاع و دلیر.این مجاهد نستوه با انتخاب این راه در واقع به خانۀ اهل کتاب (یهود و مسیحی) داخل شد و آنها را در داخل خانه­شان تکان داد، و آنان را با استدلال­هایش از کتاب­های خودشان لاجواب کرد.تمام عیوب و نواقص، تحریف و اختلافات آنان را ظاهر و مشخص نمود و با کمال جرأت و دلایل قاطع اعلام کرد که کتابی با چنین عیوب و نواقصی هرگز صلاحیت ندارد که کلام مُنزل پروردگار بر پیامبران باشد و با کمال شجاعت اعلام کرد که دین حق و پسندیده و آخرین دین نزد خدا، دین اسلام است.و تمام این حقایق را در داخل مناظره­ها و همایش­ها و مباحثات علمی با حکمت و خیرخواهی انجام داد و این امر باعث شد که صدها نفر از اهل کتاب به دین حق، اسلام بازگشتند. احمد دیدات تمام زندگی­اش را در بحث و مناظره گذراند و در آخرین روزهای زندگی و در بستر مریضی نیز پیام اسلام و وظیفه­اش را ابلاغ و اداء می­نمود. این عالم برجسته و بلندپایۀ جهان اسلام، داعی و مجاهد خستگی­ناپذیر و مناظر بزرگ اسلام در مقابل جهان مسیحیت، در هشتم ماه اوت ۲۰۰۵ میلادی، داعی اجل را لبیک گفت.

زندگی ایشان برای یک فرد مسلمان و عالم دین، بهترین الگو و مثالی است، که هر نوع درس و عبرت را دربردارد.

در ادامه، چکیدۀ یکی از مناظرات ایشان آمده است:

“قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ کانَ مِنْ عِنْدِ اللهِ وَکَفَرْتُمْ بِهِ وَشَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِی­إِسْرائِیلَ عَلى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَاسْتَکْبَرْتُمْ إِنَّ اللهَ لایَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ”(بگو: به من خبر دهید، اگر این [قرآن] از نزد خدا باشد و شما منکر آن باشید و شاهدی از بنی­اسرائیل بر همانند آن گواهی دهد و ایمان آورد و شما تکبر کنید [آیا ستمگر نیستید؟] البته خدا قوم ستمگر را هدایت نمی­کند.)/ سورۀ مبارکۀ احقاف (۴۶)؛ آیۀ شریفۀ ١٠.

«انجیل دربارۀ محمد(ص) چه می‌گوید؟» بدون شک بسیاری را متحیّر خواهد ساخت، زیرا چگونه می‌شود که یک مسلمان به شرح و تفسیر پیش‌گویی‌های کتب مقدّسِ یهود و مسیح ‌بپردازد؟

به عنوان یک جوان، تقریباً چهل­ سال پیش در سلسله‌ای از سخنرانی‌های مذهبی شرکت می‌کردم که توسط یک متکلم مسیحی ـ جناب کشیش هیتن ـ در سالن تئاتر سلطنتی در دُربن ایراد می‌شد.

این کشیش محترم که پیش‌گویی‌‌های انجیل را بیان می‌کرد، در سخنرانی خود به اثبات این مطلب پرداخت که انجیل، ظهور «جمهوری شوروی» و نیز «آخرالزمان» را پیش‌گویی‌کرده و در یک مورد تا آنجا پیش رفت که اثبات کند انجیل هیچ چیز حتّی پاپ را در پیش‌گویی‌هایش جا نینداخته است. او آن­قدر سخنرانی خود را طول و تفصیل داد تا حضار را متقاعد سازد که منظور از «جانور ۶۶۶» که در کتاب وحی (آخرین کتاب از عهد جدید) از آن نام برده می‌شود، همان پاپ، خلیفة مسیح در زمین است. البته، شایستة ما مسلمانان نیست که در مجادلۀ بین کاتولیک‌های رُم و پروتستان‌ها دخالت کنیم. ضمن اینکه، آخرین تفسیر مسیحیت از «جانور ۶۶۶» ذکر شده در انجیل مسیحیان، دکتر هِنری کیسینجر است و دانشمندان مسیحی با زیرکی و تلاش فراوان می‌کوشند تا این ادعا را اثبات کنند!
سخنرانی‌های کشیش هیتن مرا برانگیخت تا از خود بپرسم که اگر انجیل این همه را پیش‌گویی کرده، به گونه‌ای که حتّی پاپ و اسرائیل را نادیده نگرفته، پس به یقین باید چیزهایی دربارۀ بزرگ‌ترین ولی­ نعمت بشر ـ حضرت محمد(ص) ـ گفته باشد.



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بشارت به پیامبر اسلام ,
تاریخ :
بازدید : 88
نویسنده : محمد

  در کتاب مقدس به ساحت حضرت عیسی گناهانی نسبت داده شده که در کتاب مقدس از ان نهی شده  خود ان حضرت دیگران را از ارتکاب ان منع میکردند .

1 خوردن شراب  و شراب سازی . حضرت عيسي مسيح بنا بر نقل انجيل يوحنا معجزه ی خود را شراب سازی قرار داد آن هم ساختن شراب به ميزان بسيار زياد يعني 6 قدح!!!  علاوه بر اینکه خود حضرتش بنا به نقل اناجيل « باده پرست» معرفی شده و باده پرستی استفاده از شراب اندك نيست؛ بلكه مصرف شراب فراوان باعث دادن صفتي چون باده پرست می شود.

با اینکه در ایات متعدد کتاب مقدس از شراب خواری و... منع شده . به عنوان مثال :  (و خداوند هارون را خطاب كرده و گفت – تو و پسرانت با تو چون به خيمه اجتماع داخل شويد شراب و مسكری منوشيد مبادا بميريد- اين است فريضه ابدی در نسلهای شما – تا در ميان مقدس و غير مقدس و نجس و طاهر تميز دهيد. / سِفر لاويان، 10 : 8- 11 )

در عبارت فوق، نوشيدن شراب و مسكر به عنوان : حرام ابدی ،عملی غير مقدس ، نوشيدن مايعی نجس معرفي شده است.

2 مسیح به علم و گفته خود عمل نمیکرد  : مثلا در انجیل  میگوید : امّا من به شما می‌گویم که دشمنان خود را محبّت نمایید و برای لعن‌کنندگان خود برکت بطلبید و به آنانی که از شما نفرت کنند، احسان کنید و به هر که به شما فحش دهد و جفا رساند، دعای خیر کنید . (انجیل متی،5 : 44 ) 

اما خود در جای دیگر انجیل  دشمنان خود را شماتت  میکند (متی ، 5 : 13 -35 )

3-  اختلاط با یکی از فواحش زمان خود ، یعنی مریم مجدلیه که در اناجیل لوقا و یوحنا از ان گزارش شده است  .حال انکه در کتاب امثال سلیمان ( 6 : 24 -27 )  حکم به عدم اختلاط با این گونه زنان به طور مطلق داده شده است .

4 – عدم حرمت گذاری به مادر: در کتاب مقدس امده : ملعون باد کسی که با پدر و متدر خود به خفت رفتار نماید ( عهد قدیم، تثنیه، 27 : 16 ) اما  در انجیل یوحنا امده عیسی خطاب به مادرش گفت : ای زن مرا با تو چه کار است  ( انجیل یوحنا ، 2 : 4 )



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 83
نویسنده : محمد

 

خیر در مسیحیت حجاب لازم است هر چند مسیحیت تبشیری برای جذب افراد به مسیحیت از موارد مختلفی استفاده میکند و یکی از این موارد ادعای  ازادی پوشش  و بی حجابی در مسیحیت است  ولی  با مراجعه به کتاب مقدس به  ایات متعددی بر میخوریم که بی حجابی را منع و نکوهش کرده است
1-  در فرهنگ کتاب مقدس زنان دارای بُرقِع بودند و چادر میپوشیدند   . ( و به‌ تامار خبر داده‌، گفتند: اینک‌ پدر شوهرت‌ برای‌ چیدن‌ پشم‌ گلۀ خویش‌، به‌ تمنه‌ می‌آید - پس‌ رخت‌ بیوگی‌ را از خویشتن‌ بیرون‌ کرده‌، بُرقِعی‌ به‌ رو کشیده‌، خود را در چادری‌ پوشید،){ پیدایش ، 38 : 13 -14 }
2 - کتاب مقدس زنان  را از پوشیدن لباس مردانه نهی فرموده :  ( زن نباید جامۀ مردانه بر تن کند، و نه مرد جامۀ زنانه. زیرا یهوه خدای شما از آنان که چنین کنند کراهت دارد.) { تثنیه ،ترجمه هزاره نو ،22 : 5 }
3 -  و خداونـد زنـان بـی حجـاب و بی حیـا را مستوجب مجازات میداند و میفرماید:  ( خداوند می فرماید:  «دختران صهیون را ببینید که با چه ناز و عشوه راه می روند. با گردن فراز و چشمان شهوت بار به هر سو می نگرند. دستبندها و خلخال های خود را به صدا می آورند-  بنابران، دختران سهیون را به جزای اعمال شان می رسانم، سر شان را به مرض بی مویی مبتلا کرده و آن ها را بی ستر و بی پرده و رسوا می سازم.) {اشعیا ، 3 : 16- 17 ، ترجمه دری }
4 – خدا دستور داده زنان در هنگام دعا و نیایش سرشان را بپوشانند : ( اگر زنی سر خود را نمی‌پوشاند، پس اصلاً موهای خود را بچیند؛ و اگر برای زن شرم‌آور است که موهایش را بچیند یا بتراشد، پس باید سر خود را بپوشاند.) [ اول قرنتیان ،11 : 6 ]
5– همچنین خدا  ایشان را از پوشیدن لبـاس جـذاب بـر حذر داشته و میفرماید: نیز خواهانم که زنان پوششی شایسته بر تن کنند و خویشتن را به نجابت و متانت بیارایند، نه به گیسوانِ بافته، یا طلا و مروارید، یا جامه‌های فاخر-  بلکه به اعمال نیکو آراسته باشند، چنانکه شایستۀ زنانی است که مدّعی خداپرستی‌اند.( اول تیموتائوس ، 2: 9-10 )



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 72
نویسنده : محمد

بشارت به پیامبر اسلام در عهد قدیم ؛ در سـفر تکوین آمده است: «من تو را در اسـماعیل اجابت کرده و او را مبارك گرداندم. او را تکثیر کرده و جدا عظیم نمودم، براي او دوازده شخصیت بزرگ به دنیا خواهد آمد، و من او را براي امتی بزرگ قرار می دهم.» [1]
در تورات، سـفر تثنیه آمده است: «خداوند از طرف طور سـینا آمد، و از جانب ساعیر پرتو افکنی نمود، و از فاران اعلان وجود
کرد.» [2]
می دانیم که آمدن از طور سـینا اشاره به فرو فرسـتادن تورات بر موسـی در طور سـینا است. و اشراق خداوند از ساعیر اشاره به
فرو فرسـتادن انجیل به عیسـی در آن مکان دارد. و مقصود از استعلاء خداوند از کوه هاي فاران، اشاره به فرو فرستادن قرآن بر
پیامبر از مکه است؛ زیرا فاران همان مکه می باشد.
در سفر اشعیاء می خوانیم: «اشعیاء گفت: به من امر شد: بایست و نظاره کن، نظر کن چه می بینی؟ گفتم: دو سواره را می بینم
که می آیند، یکی از آن دو بر الاغ و دیگري بر روي شتر. یکی از آن دو به دیگري می گوید: بابل سقوط نمود... » [3]
مقصود از راکب الاغ، حضرت مسیح علیه السلام و راکب شتر، حضرت محمدصلی االله علیه وآله است. و بنابر انچه در تاریخ امده است  بابل در زمان بعثت رسول اکرم صلی االله علیه وآله سقوط کرد

پی نوشت :
[1] پیدایش ،17 : 20
[2] تثنیه ،33 :2
[3] اشعیا ،21 :6-9



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بشارت به پیامبر اسلام ,
تاریخ :
بازدید : 88
نویسنده : محمد

روژه گارودی؛ او که یکی از فلاسفه و متفکرین فرانسوی است، بعد از نیم قرن تحقیق و جستجو درباره حق و حقیقت و پیگیری فراوان و مراجعه به مکاتب و ادیان دیگر، در آخر گمشده خود را در اسلام پیدا کرده و به آرامش درونی خود رسیده است.او که خانواده اش متدین به هیچ دینی نبوده است، در سـنین چهارده سالگی مذهب پروتستان از مذاهب مسیحیت را اختیار می کنـد. ولی در سال ) 1933م( شـروع به فراگیری کتـاب هـای مـارکس و انگلس و لنین می کنـد و در سـال ( 1936م) مدرك خود را در فلسـفه از دانشـگاهی در استراسـبورگ گرفته و به عنوان استاد فلسـفه در آنجا استخدام می شود. از سـال ( 1968م) اختلافـات او و رهـبری حزب مارکسـیست شـروع می شود و در سـال ( 1970م) درمرحله ای جدید قرار می گیرد که باعث می شود رفته رفته از این حزب کنار بکشد. در سال (1982 م ) کتابی را به نام «اسلام، دین آینده» تألیف می کند، و این کار به نوبه خود آماده سازی برای اعلان به اسلامش بوده است که در سال 1982میلادی، مطابق با یازدهم رمضان 1402هجری اسلام را اختیار می کند.
او در مورد اسلام، می گوید:«...اسلام به جهت خراب کردن و جنگ و کشتن انسان نیامـده است، بلکه بدان جهت آمده تا آن که مسـلمانان، جانشـین و خلیفه در روی زمین به جهت برپایی حکم خدا باشـند...ما در این وقت احتیاج بیشتری به اسـلام داریم، و بر ما است که این اسـلام را به نسل جدید معرفی نماییم، این نسلی که در حالت بدی زندگی می کند. بسـیاری از فلاسـفه غرب، انسان را بی هـدف در زندگی معرفی کرده اند، درحالی که اسـلام برای زندگی انسان، هدف عالی قرار داده است. غرب، حتی دانشگاه غربی اسلام را به خوبی فرانگرفته است، و مع الاسف این مقصود و هدف عمدی در غرب است... برخی از دانشگاه ها درصدد برآمده اند تا هرچیزی را به چیز دیگر مرتبط سازند، ولی یک چیز مهم را فراموش کردند و آن ربط اشیا و امور به خدایی است که خالق اشیاء است، به دنبال اسباب و مسببات رفتند بدون آن که آن ها را به خالقی که به وجود آورنده آن هاست ربط دهند.گرچه انسان در قرن بیستم از حیث تمدن و مادیات پیشرفت کرده ولی روح و حقیقت خود را گم کرده و خود و پروردگارش را نشـناخته است. و لـذا پیشـرفتش به سوي بمب هـا و جنـگ های ویرانگر کشـیده شـده است... اگر ما به آخرت و انسان فکر نکنیم علم و تمـدن مـا به زودی نابود خواهـد شـد. علی الخصوص غرب که احتیاج به رسالت اسـلامی دارد؛ زیرا اسـلام دینی است که دربرگیرنده تمام افکاری است که ادیـان پیشـین آورده انـد، و این دین مکمل آن ادیان و دین جهانی است... غرب توانسـته با علوم و وسایلی که در اختیار دارد،کارهاي خارق العاده ای انجام دهـد ولی با این نحو پیشـرفت که دارد به زودی با اختراعاتش عالم را به نابودی می کشاند. لذا بر مـا است جهـان را بیـدار کرده و مردم را به خـدای یکتای حقیقی بازگردانیم، آن ها را به خـدا مرتبط سازیم. و بایـد هـدف اساسـی ما ساختن مجتمع اسـلامی کامل و واحـد باشد. و بر هر مسـلمانی واجب است که قیام به دعوت مردم نماید و در نتیجه نور را در تمام اطراف عالم منتشر سازد.
او در مورد قران نیز می گوید:
»قرآن کریم آخرین کتاب آسـمانی است که امتداد سـنت الهی در عالم وجود و تمام رسالت های سابق است. ضـروری به نظر نمی رسـد که مـا در قرآن کریم به عنوان یـک مرجع علمی نگاه کنیم، بلکه بایـد در آن چیزی مهم از مسائل علمی را پیگیری نماییم و آن مسائلی است که با دنبال کردن آن، بشریت را می توانیم از خونریزی نجات دهیم .قرآن خالـد و ابـدی است و می توانـد در هر وقت و زمان از تاریـخ به ما بفهماند و راه یا صـراط مستقیم را برای ما روشن سازد و هدف را به ما بنمایاند... »
علوم طبیعی و شـیمی و... وسایل متعددی را براي نابودی بشـریت تقدیم جامعه کرده است، در حالی که در اسـلام، علم دارای اهـداف عالی است. اسـلام مردم را به بحث علمی برای بیان عظمت خالق و پیگیری وفا به واجبات خلافت در زمین دعوت می کند.
بر مسـلمانان است که هر فردی را که به خـدا ایمان آورده را به اهـداف علم آگاه کنند تا بشـریت را به نابودی نکشـند، و تنها اسلام است که قدرت بر حمایت از بشریت را دارد. اسلام راه صـحیح را براي حرکت بحث علمی و حرکت تکنولوژی عرضه می دارد تا انسان را به خضوع و عبودیت برای خداونـد وادارد.
او در جایی دیگر می گوید: «این که من اسـلام را اختیار کردم، چیزی از قبیل تجربه نبود، بلکه همانند اتفاقات بزرگی بود که در زنـدگانی انسان می افتد. و هنگامی که خداوند سـینه ام را برای اسـلام گسترش داد قناعتی در من ایجاد شد که اسـلام تنها این نیست که از دیگر ادیان اختلاف داشـته باشد، بلکه اسلام دین خداست... دین فطرت است که خداوند انسان را بر آن خلق کرده است... دینی است که انسـان به توسـط آن، روح وجود و آقـای عالم خواهـدبود. مقصود آن است که اسـلام دین حق از ابتدای خلق خدا آدم؛ یعنی همان انسان اول است.
او درباره تمدن اسـلامی نیز می گوید: «در تمدن اسـلامی جدایی و تجزیه بین امور نیست. در اسلام علم متصل به دین و عمل
مرتبـط به ایمـان است. و فلسـفه برگرفته از نبوت و نبوت متصـل به عقل است. و زمین از آسـمان دور نبوده و آسـمان متصل و
مرتبط به زمین است، و پیشرفت تمدن سیر صعودی به سوی خدا دارد... »



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , رهیافته به اسلام , ,
تاریخ :
بازدید : 101
نویسنده : محمد

لیوبولـد فـایس (محمد اسـد)؛ او که از اهـالی اتریش است، بعـد از مباحثـات و مطالعـات فراوان درباره اسـلام به این دین مشرف شده است. وی دربـاره امتیـازات اسـلام می گویـد: «برنامه هاي اسـلام چنان وسـیع است که می توانـد جواب تمام احتیاجات انسان معاصـر را بدهد.آنچه را که عالم امروز به آن احتیاج دارد، برادری و مساوات است. و این ها فضایلی است که در غیر از اسلام جمع نمی شود. هنگـامی که مشاهـده می کنیم علاقه و نظـام خانواده از هم پاشـیده است... ملاحظه می کنیم که اسـلام، تمام حقوق مربوط به زن را داده و نظام ازدواج را بر اساس عدل بین دو طرف مساوی برپا کرده است. امتیاز تشریع اسلامی آن است که با طبیعت بشر خطاکار ملائمت دارد. نه با ملائکه ای که معصومند، لذا اسلام بهترین دین برای بشریت است.

پی نوشت:
نگاهی به مسیحیت، علی اصغر رضوانی ،نشر جمکران، صفحه154



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , رهیافته به اسلام , ,
تاریخ :
بازدید : 85
نویسنده : محمد

الکونت ادوارد کیوجـا؛ او که شخصـی ایتالیـایی است، بعـد از بحث و تحقیق درباره ادیان، حقیقت در جلوی او آشـکار
شـد و به آن علنـا اعتراف نمود. وی در این بـاره می گویـد: «دین حقیقی ثابت، همان اسـلام است. هنگامی که موج اشتیاق به سوی دین اسـلام مرا تحت فشار قرار داده بود، لـذا در صدد تحقیق و مطالعه در رابطه با ادیان قدیم و جدید برآمده و بین یک یک آن ها مقایسه نمودم. و به آن ها با دیـد نقد و بررسـی پرداختم. نتیجه کوشـش من در این مدت آن بود که من کم کم به این اعتقاد سوق داده شـدم که ایمان و عقیـده اسـلامی، همان دین حقیقی و ثابت است. و به طور حتم قرآن متضـمن هرچیزی است که روح انسـانی در ارتقـا و کمـال معنوی اش به آن احتیاج دارد. و این مطلبی است که به طور آشـکار و تمام، برای من واضح شده است.
حقیقتا چقدر مساجد مسلمانان با سادگی اش زیبا است. و آن زیارت حج که چه بسیار فواید مهمی بر آن مشتمل است. در آنجا امتیاز طبقاتی بین فقیر و غنی ملغی است و هیچ کدام بر دیگری ترجیح داده نمی شود. مسلمانان در آن مواقف همگی مساوی در برابر حضرت ذوالجلال اند...»

پی نوشت:
نگاهی به مسیحیت،علی اصغر رضوانی،نشر جمکران ،صفحه 148

 



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 73
نویسنده : محمد

استاد دونالدرکیول (محمدعبدالله)؛ او که یک آمریکایی است، بعد از مطالعه فراوان در قرآن کریم و بررسـی سـیره پیامبراکرم صـلی االله علیه وآله اسلام را اختیار کرده و در این باره می گوید: «مرا بسـیاری از انگیزه ها و عوامل به سوی اسـلام جذب کرد که نمی توانم همه آن ها را برشـمارم یـا به خـاطر بیـاورم؛ زیرا برخی از آن ها به حـدی آشـکار و ظاهر است که هیـچ انسانی در آن شک نمی کنـد، و برخی نیز باطنی و مخفی است که در اعماق روح و در جوانب ضمیر انسان غوص کرده و در کمین است.من در رابطه با اسـلام، مطالبی خوانده و قرآن را نیز قرائت کرده ام و نیز مقداري از سـیره پیامبر اسلام  را مطـالعه نموده ام، که بخش عظیمی از آن توجه مرا به خود جلب کرد. بسـیط بودن و آسانی عقیـده اسـلامی براي من جالب توجه بود. در آنجا اسـرار و معماهایی یافت نمی شد که بخواهی به آن ها ایمان آورده و مناقشه نکنی، بلکه بازگشت ایمان به عقـل و نظر در ملکـوت خـدا و آنچه در عـالم از نظـام بـدیع است می باشـد، که انسـان را به طور بـدیهی به وجود خـدایی که متصرف بوده و برای او خلق و امراست، هدایت می کند. چون خدا را شـناختی و به وجود او ایمان آوردی، اسـلام به تو می گوید: همانا خدا به انسان از رگ گردن نزدیک تر است. حقیقتا آن گـذشتی را که اسـلام با مخالفینش دارد، گذشت در صـلح، و گذشت در جنگ، و رفتاری که با اهل کتاب از یهود ونصارا دارد، مرا به تعجب واداشته است. جنبه انسـانی که در اسـلام است، در هر وصـیتی از وصایـای آن به طور واضـح و ملموس، مشـهود است، و در هر تشـریعی که آمـده وجود دارد. مردم گرچه در بهره هـای دنیوی و متـاع آن اختلاف دارنـد ولی نزد خـدا همه یکسـان انـد و هیـچ کس بردیگری، به جهت ثروت یـا جنسـیت یـا رنگ برتری نـدارد و تنها برتری به تقوا است. و برای فقیر و عاجز و محتاج حقی معلوم در اموال ثروتمندان است که با زکات واجب آن را می پردازند.
اسـلام پیروان خود را از سوار شـدن و همراهی بـا قـافله پیشـرفت و آبادانی باز نمی دارد، بلکه مردم را دسـتور می دهـد که ازاسـباب و وسایل استفاده کنند، اگر قرار باشـد که گفتارم را به مطلبی ختم کنم، به گوشه ای از عظمت سـیره رسول و تاریـخ او ختم می نمایم که هرکس آن را مطالعه کنـد در دعوت و شخصـیت او عظمتی را می بیند، و عظمتی در جهان از او مشاهده می کند و به این نتیجه می رسـد که محمدصـلی االله علیه وآله خاتم پیامبران و فرسـتاده شـده به بهترین دین است. و اسم خودم را بـدین جهت (محمدعبدالله ) گذاشــتم کـه بـه نـام ایـن شخصـیت کریـم تـبرك جسـته بـاشم؛ زیرا اخلاق و خصوصـیات کامـل او مرا بـه اعجـاب واداشـته است».



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 99
نویسنده : محمد

از زمان حواریون تاکنون، برخی از مسیحیان به تقلید از مسیح علیه السلام تجرد و زهد را شیوه زندگی خود قرار داده اند. بیشتر رسولان؛ از جمله پطرس ازدواج کردنـد ولی پولس مجرد می زیست. تجرد در آغـاز با عقیـده به بازگشت قریب الوقوع عیسـی علیه السلام و فرا رسیدن روز پایانی ارتباط داشت ولی با روشن شدن این که بازگشت مسیح نزدیک نیست تجرد نشانه روابط جدید در جامعه مسیحیت شناخته شد.
بنیان گذار نهضت رهبانیت را معمولا شخصـی به نام آنتونی ( 251تا 356م) می داننـد که در سن 20سالگی کلیه اموال خود را فروخت و پول آن را به فقرا داد و خود به غـار دور افتـاده ای رفت و روزهـا را در تفکر سپري می کرد. در آغاز، تقـدس او چنان پیچید که بسیاري به نزد او رفته و در غارهاي مجاور وي ساکن شدند.[1]
نهضـت رهبـانیت در قرن چهـارم به صـورت حرکـتی وسـیع درآمـد و در اواخر قرن شـشم ریشه عمیقی در کلیسـا دوانیـد. این حرکت هنوز هم جایگاه مهمی در کلیساي کاتولیک دارد.
براي رهبانیت، مبانی و اصولی ذکر شده است:
1- تفکر هجرت و دوري از عالم و زهد در متاع آن؛
در انجیل متی آمده است: « اگر می خواهی کامل باشی برو و املاك خود را بفروش و به فقرا عطا کن که در این صورت براي تو گنجی در آسمان است. آن گاه بیا و مرا متابعت کن» [2]
2- فکر پناه بردن به کوه ها و بیابان ها؛
این فکر از صعود مسیح علیه السلام به کوه، براي نماز یا تعلیم مردم نشأت گرفته است.
3- جدایی از زن؛
پولس در رساله اول خود به اهل قرنثیه می نویسد: « خوب است براي مرد که تماس با هیچ زنی نداشته باشد.»[3]
4- فقر؛
منشأ این عمل، زهد مسیح و متحمل شدن دردهاي اوست.
5- اطاعت از رؤسا؛
پولس در رساله خود به طیطس می نویسد: «آنان را یادآور تا براي صاحبان ریاست و قدرت خضوع کنند» [4]
اشکالات رهبانیت
عقیده رهبانیت از جهات مختلف داراي اشکالاتی است:
1- فکر رهبانیت در قرن دوم میلادي، بعـد از رفتن حضـرت مسـیح علیه السـلام پدید آمد، و این خود دلیل بر این است که از بـدعت هاي در مسـیحیت می باشـد.
2- اسلام براي رسیدن بشر به کمال و سعادت و لقاي الهی، برنامه اي مقرر کرده که می تواند انسان را در عین همنشینی با مردم به سرمنزل مقصود برساند، و هرگز احتیاج به رفتن به غار و بیابان نداشته باشد.
3- دوري از مسائل جنسی، سبب نابودي بشریت است.
4- زهد به معناي نداشتن علقه به دنیا و مظاهر آن است، نه استفاده نکردن از متاع دنیا.
5- فقري را که اسـلام سـفارش می کنـد، به معناي اعتقاد به این است که من در مقابل خدا فقیر مطلق هستم و هر چه دارم از آن اوست، نه این که انسـان به دنبـال مـال نرود و فقیرانه زنـدگی کنـد.
6- مطابق حکم عقل و دسـتورات شـریعت اسـلام، اطاعت از رؤسایی که حکومتشان مشـروع بوده و به احکام خدا دستور میدهند، لازم است، نه اطاعت از هرحاکمی.

پی نوشت :
[1] سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ ، ارل کرنز ، ترجه ارمان رشدی ، نشر ایلام . صفحه 124
[2] متی ،19 :21
[3] رساله اول به اهل قرنثیه 7 :1
[4] رساله به طیطس 3 : 1



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 73
نویسنده : محمد

دکـتر بنـوه (علی سـلمان)؛ او شخصـی فرانسـوی اسـت کـه بعـد از بحث و مطـالعه فراوان و تحقیـق دربـاره قرآن کریم، از
مسـیحیت بازگشـته و به اسلام گرویده است. وی در مقاله ای در این باره می گوید: «من قبلا دینی داشتم که روح وجوهر آن مرا به زنـدگی دینی راهنمایی نمی کرد؛ زیرا عقایـد مسـیحیت، هرگز نزد من از مقبولیت لازم برخوردار نبود و برای من وجود خدا را ثابت نمی کرد. از این جهت شـعور من نسبت به وحدانیت خدا مرا مانع می شد تا
مبـدأ تثلیث را قبول کنم، همان گونه که به تبع آن بین من و اقرار به الوهیت مسـیح حایل می شـد. و لـذا بدون اختیار روحم با جزء اول از شـهادتین ؛ یعنی «لااله الّا الله» و با حقیقت سوره اخلاص « قُل ُهو الله َأحد * الله الصمـد * لَم یلِد َولَم یولَد * َولَم یکن لَه ُکفواً أحد» موافقت داشت.
از اینجا روشن می شود که علت اصـلی انتخاب اسـلام توسط من به اسباب روحی محض باز می گردد، جز آن که سبب هاي دیگری نیز بوده که مرا در وارد کردن به این دین ترغیب کرده است که از بین آن هـا رضایت نداشـتن از « رهبانیت» است که این عمل به افراد سلطه ای می دهد که به اعتقاد آنان می تواند با آن، کارهاي زشت بشر را محو نماید....«

پی نوشت:
نگاهی به مسیحیت ،علی اصغر رضوانی ،نشر جمکران ،صفحه 100



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 97
نویسنده : محمد

 

با مراجعه به آیین بودا پی می بریم که در این آیین، اعتقاد به فدا شدن بودا به جهت آمرزش گناهان وجود دارد .
لـبی هوك می گویـد: « به عقیـده بوداییـان، بودا هم انسـان و هم خـداست که در این جهـان لبـاس نـاسوتی پوشـید تـا مردم را
راهنمایی کند! فدای گناهان آنان شود! راه آسایش را به آنان نشان دهد... همه این ها عقیده تمام بوداییان است» [1]
ماکس مولر می گویـد: « بوداییان معتقدنـد که بودا می گفت: همه گناهانی را که از بشـر سـر می زند من به گردن می گیرم تا
جهان رستگار گردد.» [2]
این افسانه خرافی که:خـداي جهان اقنومی از وجود خود را به صورت انسانی ازمریم برآورد تا به دار آویخته گردد وهرکس بدو ایمان آورد آمرزیده می شود، حقیقتا اندیشه اي کودکانه به شمار می آید و مایه شرمندگی عقل آدمی است که گروهی آن را باور کرده اند و از آن دفاع می کنند.
آیـا مبـدأ بی کران هستی که همه چیز را در اختیـار دارد و بر هر کـاری تواناست، نمی توانست از راهی غیر از به دار آویخته شـدن عیسی ،گناه بندگانش را بیامرزد؟
آیا خدای جهانیان با همه لطف و رحمتش، پیش از میلاد مسیح هیچ گاه بندگان گنهکارش را نمی آمرزید؟
آیا ایمان به چنین اندیشه ای، اهانت به مقام خداوند متعال و خالق هستی  شمرده نمی شود؟

پی نوشت:
[1] سفرنامه هوك ،جلد 1،صفحه 326و327.
[2]  اریخ ادبیات سانسکریت، صفحه 80



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 71
نویسنده : محمد

دکتر حمیـد مارکوس؛ او که فردی آلمانی است و دین اسـلام را انتخاب کرده است، در مقاله ای در این رابطه می گویـد:«من از طفولیت در خودم این میل شدیـد را می دیـدم که هرآنچه مربوط به شـئون اسـلامی است را بخوانم، و لذا به طور دقیق ترجمه قرآن مجیـد را که در کتابخـانه شـهر مـا بود مطـالعه کردم... در آن وقت، عظمت تنظیم تشـریعی در قوانین اسـلامی اثر
بسـیاری در نفس من می گذاشت، و آن نهضت عجیبی که شریعت اسلامی در آن عصرها ایجاد کرد، تأثیر به سزایی در فکرم هماننـد انقلابی بزرگ گذاشت. آن گاه موفق شدم تا از نزدیک با مسـلمانان ملاقات کرده و از آنان در «برلین » کمک بگیرم و لـذا بسـیار از تفاسـیر ملاصـدرا درباره آیات قرآنی اسـتفاده کردم... و بعـد از مـدتی که با این شخصـیت فکری انس گرفتم،اسلام رابرگزیدم.
بیش از همه آنچه را که مربوط به شـئون بشـری و ارتباط انسانی بود، افکار و تصورات مرا به خود مشـغول کرد. اموری که در
جاهای دیگر نیافتم و هرگز در غیراسـلام سـخنی از آن ها نشـنیدم. توحیدی که اسلام معرفی می کند، عقیده مقدسی است که از هرگونه خرافاتی که با عقل و علوم جدید سازگاری ندارد، پیراسته است، و لذا ما هیچ گونه ضدیتی بین عقیده و علم در دین اسلام نمی بینیم و این، امتیاز خاص و بزرگی است براي کسی که تمام قدرت و استعدادهایش را در راه علوم صرف کرده است.
امتیاز دیگر این دین آن است که تعلیمات آن، تعلیماتی توخالی و آرمانی صـرف نیست که راه خود را کورکورانه در زندگی بشر دنبال کند، بلکه تعالیم اسلام، قواعد و احکامی است که در زندگی بشر به صورت ملموس نفوذ دارد.
قوانین اسلام هرگز سلب اختیار و آزادي از فرد نمی کند، بلکه ارشاداتی است که هدف از آن، تأسیس آزادي دست جمعی وعمومی است.
در خلال سـال های طولانی به کرات به این حقیقت رسـیدم که اسـلام واسـطه طلایی براي ربط بین زنـدگی فردي و زنـدگی اجتماعی است، که یکدیگر را به هم مرتبط می سازد.[1]

پی نوشت
[1] نگاهی به مسیحیت ،علی اصغر رضوانی، نشر جمکران ،صفحه 104



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 112
نویسنده : محمد

لورد هیدلی؛ از دانشمندانی که بعد از مطالعات و بحث های طولانی در دو دین معروف - مسیحیت و اسلام - اسلام را ترجیح داده و آن را اختیار کرده است، در کتابش که در مورد توجه غرب به اسلام نوشته، می گوید: « اعتقـاد کنونی من تنهـا در نتیجه بحث هـای سـال های متمادی است... من بایـد این مطلب را اعتراف کنم که بسـیار خوشـحال شـدم هنگـامی که دریافتم تمام نظریات و تجربیاتم به طور کامل مطابق با اسـلام ازکار درآمد... محبت و الفت و تسامحی که در اسلام است بسیار نزدیک تر و بیشتر است از آنچه را که مسیح آورده، آن گونه که رجال مسیحیت درکلیساهای متنوع می گویند. ملاحظه کنید عقیده تثلیث را که با حالتی از تشویش امیخته شده که هرگز عقل آن را باور نمی کند. این عقیده هدف غایی بوده کلیسا و یکی از مهم ترین عقاید اساسـی آن به حساب می آید، در حالی که اگر ما به آن اعتقاد داشـته باشـیم به هلاکت ابدی گرفتار شده ایم!! من معتقدم که هزاران مرد و زن نیز همانند من قلبا مسـلمانند ولی ترس از انتقاد و اینکه از جامعه طرد شوند، مانع شده تا عقیده قلبی خود را اظهار دارند... .من الآن به سبب اسلام آوردنم، خود را مسیحی واقعی می دانم، بهتر از آنچه که قبلا برآن بودم وامید دارم که دیگران نیز همانند من با تمام شـهامت و افتخار به حقانیت اسلام اعتراف کرده و آن را صحیح ترین دین بدانند...
کلیساهای متعدد مسـیحی هر کدامشان با دیگري تناقض آشکاری دارد و معلمین عقاید آن ها، گره هایی را بر تعالیم مسیحیت بسـته انـد که هرگز باز نخواهـد شد و عقایدي را جعل کرده اند که وحشت عظیمی را در عقول انسان ایجاد خواهد کرد... من در طول چهل سال فکر کردم تا به این حل صـحیح و رأي قطعی نزد خود رسـیدم که تمام ترکیب هاي این دین خیالی، دسـت پرورده انسان است، نه تعلیمات الهی. و بر من واجب است که اعتراف کنم که دیـدارم از شـرق باعث شد تا دلم پر از احترام وتعظیم نسبت به دین محمد گردد، دینی سلیس که به انسان می آموزد چگونه در طول مدت زندگی اش خدا را عبادت کند.
از امتیازات اصـیل اسـلام تناسب آن با تمام جنسیت هاي بشري است. لذا تنها عرب ها نبودند که از اسلام پیروي کردند... دین اسلام دینی جهانی است و قابـل پیاده شـدن در هر زمان و مکان است. و اگر براي هر جنسـیتی سازگاری دارد به طور ضـروری براي هر عقلی نیز سازگـاری دارد؛ زیرا اسـلام دین فطرت است و فطرت در انسـان هـا بـا یکـدیگر اختلاف ندارنـد و لـذا اسـلام بـا هر درجه ازپیشرفت و تمدن بشري سازگاري دارد... .

ایقاظ الغرب للاسلام، لورد هیدلی، ترجمه اسماعیل حلمی بارودی



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 82
نویسنده : محمد

بنظر میرسد پولس در تبلیغ مسیحیت مورد نظر خود از شرایطی بهره جست که حضرت مسیح و حواریون ان حضرت از آن شرایط بهره نگرفتند که مهمترین انها این سه عامل بودند

(1)- تغيير و همسان سازی تعاليم مسيحيت با عقايد رايج آن زمان.
 مردم امپراتوری روم، به خدايانی بشری اعتقاد داشتند. اين خدايان در قالب امپراتور و يا اساطير جلوه گر مي شدند.
بديهی است كه در چنين جامعه ای، تعاليم يكتاپرستانه و اعتقاد به خدايی ناديدنی نمي توانست بهراحتی غالب شود. اما
پولس با اعلام اينكه عيسی، خدايی است كه لباس جسم دربركرده و به ميان مردم آمده است[1] به نوعی همان عقايد رومی را با نامی جديد ارائه كرد. به همين دليل، مسيحيت جديد كه ابتكار و دست ساخته پولس بود بهراحتي مورد پذيرش مردم آن سامان قرارگرفت.
(2)- حذف شريعت.
شريعت موسوی، مشتمل بر احكامی سخت بود كه پايبندی به آن برای مردم بی قيد و بند آن جامعه بسيار مشكل مينمود. پولس با ادعای اينكه با مصلوب شدن مسيح، زمان عمل كردن به احكام شريعت به سر آمده است[2]،پذيرش آيين جديد را برای مردم آسان ساخت و همين مسئله توانست زمينه مناسب را برای گرايش سريع و انبوه مردم فراهم آورد.
(3)-  دستور به پيروی از حاكمان.
حكام و سلاطين، همواره با كساني كه به نوعی با حكومت آنان به دشمنی برخيزند به مبارزه مي پردازند و سعی در ازبين بردن آنان دارند. در مقابل با كسانی كه مردم را به اطاعت از آنان فرا بخوانند، تا حد امكان از در دوستی درمی آيند. حضرت مسيح، به مبارزه علني با حاكمان رومي از يكسو و رهبران فاسد يهودی از سوی ديگر پرداخته بود. همين مسئله سبب شد كه آنان با تمام توان خويش بر ضد عيسی به پا خيزند. پولس به جاي آنكه در نوع برخورد با حكام، دنباله رو مسيح باشد، از در دوستی با صاحبان قدرت درآمد. وی به پيروان خويش دستور ميداد كه بايد مطيع بی قيد و شرط حاكمان بود:
«هر شخصي مطيع قدرتهای برتر بشود زيرا كه قدرتی جز از خدا نيست و آنهايی كه هست از جانب خدا مرتب شده است حتی هركه با قدرت مقاومت نمايد مقاومت با ترتيب خدا كرده باشد... زيرا خادم خداست برای توبه نيكویی، لكن هرگاه بدی كنی بترس چون كه شمشير را عبث برنميدارد زيرا او خادم خداست و با غضب، انتقام از بدكاران ميكشد، لهذا لازم است كه مطيع او شوي.»[3]. 

پولس با بهره گيری از اين سه عامل، توانست هم از خشم حاكمان در امان بماند و هم به راحتی، مردم را به پذيرش مسيحيت جديد متقاعد سازد

 

پی نوشت :
[1] فیلیپیان ،7: 2-6.
[2] رومیان ،26: 3-21 .
[3] رومیان 13 :1-5 .



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 95
نویسنده : محمد

به اعتقاد مسيحيان هيچ يك از كتاب ها, نامه ها و حتى انجيل هاى چهارگانه در عهد جديد به صورت نوشته شده از سوى خداوند فرود نيامده است, چنان كه هيچ يك از نوشته هاى عهد جديد, تأليف عيسى(ع) نيست.[1]
لاون تولستو از بزرگان مسيحيت مى گويد:
(كسى كه انجيل را مى خواند بايد بداند كه عيسى مسيح در تمام مدت عمر خويش كتابى ننوشت, عيسى را نمى توان مانند بلاتون, فيلون و بامارك فريلى دانست; حتى او مانند سقراط كه تعاليم خود را به شاگردان روشنفكر و مستقل القاء مى كرد نيز نبود, زيرا شاگردان مسيح عده اى افراد ساده و در عين حال نادان بودند كه با مسيح(ع) زندگى مى كردند. آنها در زمان عيسى(ع) آنچه را از او آموخته بودند ثبت نكردند, اما پس از گذشت زمانى نسبتاً طولانى كه تقريباً در حدود صد سال طول كشيد, آنها به فكر ثبت و ضبط آموخته هاى خود برآمدند و اقدام به نگارش سخنان مسيح(ع) نمودند.[2]
وليم ادى يكى از مفسران انجيل, هيچ يك از كتاب ها و نامه هاى عهد جديد را اثر عيسى(ع) نمى داند او مى گويد:
(به يقين عيسى(ع) هيچ يك از اين كتاب ها و نامه ها را ننوشته است در روزهاى نخست و اوايل ظهور مسيحيت, عهد جديد, زبان به زبان فرا گرفته مى شد و تا بيست سال پس از صعود عيسى هيچ يك از اين نوشته ها وجود نداشت.[3]
جان ناس نويسنده كتاب (تاريخ جامع اديان) مى نويسد: (روشن است كه عيسى(ع) تعاليم و درس هاى خود را تحرير نكرد, بلكه به شاگردان خاص خويش اعتماد نمود و آنها را به اطراف جهان فرستاد تا انديشه ها و باورهاى او را براى ديگران بيان كنند.)
همو در ادامه اين بحث از سخن تاريخ نويسان سود مى برد و مى گويد: (تمام مورخان بر اين باورند كه تعدادى از نوشته هاى عهد جديد از سوى شاگردان مسيح(ع) و پس از ارتحال وى تهيه شده است.)[4]
چنان كه گفته شد, هيچ يك از مسيحيان, عيسى(ع) را نگارنده انجيل ها و نوشته هاى عهد جديد نمى دانند, اما با اين وجود درباره كسانى كه كتاب هاى عهد جديد را نوشته اند اختلاف دارند . براساس تعاليم كليسا انجيل ها وحى الهى خوانده مى شوند و نويسندگان آنها كه از شاهدان و ناظران اعمال مسيح(ع) بودند, هنگام نگارش انجيل ها با روح القدس ارتباط داشتند و با الهام از او به ثبت آيات مى پرداختند.
در برابر تعاليم كليسايى و اعتقاداتى كه كليسا تبليغ مى كند, كرى ولف تعاليم كليسايى را نمى پذيرد. او مى گويد:
(اگر انجيل ها با الهام از روح القدس نوشته شده اند, هيچ ضرورتى ندارد كه نويسندگان انجيل ها را از شاهدان و ناظران اعمال مسيح بخوانيم, زيرا آنچه آنها نوشته اند با الهام از روح القدس بوده; بنابراين نيازى نيست كه آنها ناظر و شاهد اعمال مسيح باشند.)[5]
به نظر مى رسد ولف تأكيد و اصرار كليسا را براى اثبات آن كه نويسندگان انجيل ها شاهد و ناظر اعمال مسيح بودند, تنها در صورتى صحيح و درخور توجه مى داند كه انجيل ها را نوشته بشرى بدانيم و به آنها به چشم نوشته آدميان بنگريم. انديشه هاى كليسايى از سوى عده ديگرى از انديشمندان غربى مورد نقد و بررسى قرار گرفته است.
ديبلوس, ايزلروكارناك با بررسى اختلافات و بى نظمى هاى كتاب مقدس به اين نتيجه مى رسند كه اين نوشته ها به وسيله روحانيون كليسا تنظيم شده و نزديكان و حواريون عيسى(ع) هيچ نقشى در تهيه و تنظيم آن نداشته اند.[6]
كارل كائوتسكى انجيل نويسان را افرادى سخت نادان مى خواند كه نظريات آنها درباره بسيارى از مسائل غلط از آب درآمد.[7]
همو مى نويسد:
(امروزه ثابت شده است كه انجيل ها و هيچ يك از آثار مسيحيت از سوى معاصران عيسى(ع) نوشته نشده است.)[8]
به اعتقاد اسپينوزا عهد جديد و بخصوص انجيل ها وحى الهى نمى باشند. او مى گويد: پولس در نامه اى كه به اهالى كورنثه نوشت ميان دو نوع و دو صورت از تبشير فرق نهاد: 1. تبشيرى كه برخاسته و برگرفته از وحى است. 2. تبشيرى كه برگرفته از معرفت انسانى است. بنابراين, ا ين سؤال در مورد نوشته هاى عهد جديد پيش مى آيد كه حواريون به چه اعتبار سخن مى گفتند؟ آيا به اعتبار آن كه بر ايشان وحى مى شود, يا به اين اعتبار كه در شمار فقها قرار داشتند.
در باور اسپينوزا نويسندگان عهد جديد صاحب وحى نبودند. چه اينكه انبيا و يا صاحبان وحى هنگامى كه سخن مى گويند گفته هاى خود را سخن خداوند معرفى مى كنند. مثلاً مى گويند: اين كلام پروردگار است. اما حواريون چنين روشى ندارند و سخن خود را كلام خداوند معرفى نمى كن ند; براى نمونه پولس در نامه اول خود به قرنتيان كه از نوشته هاى عهد جديد است بارها به مخاطب خود يادآور مى شود كه آنچه من مى گويم نظر شخصى من است نه خدا. (زن تا زمانى كه شوهر او زنده است حق ندارد با مرد ديگرى ازدواج كند, اما زمانى كه همسر او فوت كرد مى توا ند با ديگرى ازدواج كند. البته اين حكم خداوند است اما نظر شخصى من آن است كه در صورتى هم كه همسر او مرد به عقد او باقى باشد و با مرد ديگرى ازدواج نكند.)[9] و از سوى خداوند در اين مسئله نزد من چيزى نيست.[10]
هرگاه يكى از حواريون بگويد: (نزد ما از سوى خداوند حكمى است) مقصود او از اين جمله آن نيست كه خداوند به من وحى كرده است بلكه او مى خواهد مطلب خويش را مستند به مسيح كند و آن را از تعاليم مسيح به شمار آورد.[11]
افزون بر اين, صاحبان وحى به هنگام بيان آيات الهى استدلال نمى كنند, اما حواريون هميشه با استدلال, گفته هاى خويش را زينت مى بخشند.[12]
به باور اسپينوزا انجيل ها وحى الهى به شمار نمى آيند. او به صورت استفهام انكارى مى گويد:
(كدام يك از ما مى توانيم باور كنيم خداوند اراده كرده داستان و قصه عيسى(ع) را بيان كند و آن را چهار بار براى بشر تكرار نمايد؟!)[13]

 

برگرفته از مقاله كتاب مقدس در نگاه انديشمندان غربي، نشریه پژوهش های قرانی ،شماره 1

پی نوشت :

[1]. مركز اللوثرى للخدمات الدينية, سئوال و جواب , 1/ 49.
[2]. تولستو, انجيل تولستو / 34.
[3]. كنز الجليل فى تفسير الانجيل, 1/ 3, به نقل از: آشنايى با مكتب مسيحيت / 339.
[4]. ناس, جان, تاريخ جامع اديان / 575.
[5]. ولف, كرى, مفهوم انجيل ها / 17 ـ 18.
[6] . آشتيانى, جلال الدين, تحقيقى در دين مسيحيت / 29.
[7] . كائوتسكى, كارل, بنيادهاى مسيحيت, ترجمه عباس ميلانى / 34.
[8]. همان / 33.
[9]. كتاب مقدس, باب 7 آيه 40.
[10]. همان.
[11]. عويضة, كامل محمد محمد, الاعلام من الفلاسفة, باروخ اسپينوزا / 169.
[12]. كتاب مقدس, قرنتيان اول, باب 10 آيه 15.
[13]. عويضة, كامل محمد محمد, الاعلام من الفلاسفة, باروخ اسپينوزا / 171. 



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , کتاب مقدس ,
تاریخ :
بازدید : 210
نویسنده : محمد

مسـیحیان گرچه ادعا می کنند که مبدأ هستی در همه مظاهر عالم تجلی نموده جز آن که در مسـیح، به کمال تجلی ظاهر شده

است، اما کمال تجلی را در « تجسم خدا» فرض می کنند که مفهومی کاملا مادی و شـرك آلود است .انان تفاوت میان
تجلی و تجسم را در نیافته اند، آري خداوند در همه چیز تجلی کرده ولی عین همه اشیا و متحد با آن ها نیست، چنان که عقل
و هوش آدمی در صـنایع و مخترعات او تجلی نموده، اما هیچ گاه کسـی ادعا نمی کند که تلفن و تلگراف و ماشین و هواپیما،
عینا همان عقل و هوش بشرند! ضمنا هر موجودي به اندازه خودش خدا را نشان می دهد و بر او دلالت دارد، نه به اندازه خدا،
که بیرون از اندازه آن هاست، همان گونه که مسـیح هم در حد خود نمایانگر خداست. و لذا در انجیل یوحنا آمده است: « پدر
از من بزرگ تر است»
و در انجیـل مرقس و لوقـا می خوانیم که مسـیح علیه السـلام بـا حالتی اعتراض آمیز به کسـی که او را اسـتاد نیکو می خوانـد،
فرمود: چرا مرا نیکو می خوانی؟ هیچ کس جز خدا نیکو نیست.

پی نوشت :

[1] انجیل یوحنا، 14 : 28
[2] مرقس ،10 :18    / لوقا ،18 :19



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 133
نویسنده : محمد

پولس براي ترویج مسیحیت بین غیر یهودیان،دو کار و در حقیقت دو تحریف عمده در مسیحیت انجام داد:

-1- مسـیحیت را از نظر عمل آسان گردانیـد؛ زیرا براي غیر یهودیان، عمل به دسـتورات بسـیار پیچیده یهودیت سـخت بود، لذا
پولس شریعت را از مسیحیت حذف کرد و ایمان را براي رستگاري کافی دانست.
-2- از نظر عقیدتی نیز مسیحیت را چنان تغییر داد که پذیرش آن براي مشرکان امپراطوري روم آسان باشد.
جان بی ناس می نویسد: اما چون وي نزد امم غیر یهودي به دعوت مبعوث بود، فکر مسیحیت و بعثت و رجعت او به کلی نزد
ایشان بیگانه بود. از این رو پولس از راه دیگر که متناسب با فکر و اندیشه آن قوم بود در آمد.[1]
او همچنین می گوید: پولس حواري را غالبا دومین مؤسـس مسـیحیت لقب داده اند و مسـلما او در این راه تلاش بسـیار کرد و
طرفـداران اصول و شـریعت موسوي را مغلوب سـاخت، به طوري که آن هـا اهمیت موقعیت و مقـام خود را بر اثر تلاش
پولس از کف دادند، ولی اهمیت او بیشتر از آن جهت بود که وي اصول لاهوت و مبادي الوهی "تئولوژیک" خاصـی به وجود
آورد.[2]
از مسـیحیان یهودي الاصل که مخالف انـدیشه هاي پولس بودنـد، فرقه اي به نام "ابیونی ها" به وجود آمدنـد که حتی پولس را
کافر می پنداشتند. ولی در عین حال پولس پیروان بسـیاري را به سوي خود جـذب کرد. وي به جهت تحصـیلات فراوانی
که در طرطوس قیلقیه داشـته و از مراکز فلسـفی آنجـا متـأثر بوده، بعـد از وارد شـدن در مسـیحیت تـأثیر به سـزایی در تعلیمات
حضـرت مسیح علیه السلام می گذارد، و شریعت و تعالیم آن حضرت را با داخل کردن افکار فلسفی خود دگرگون می سازد.
او به شـهرهاي عرب، فلسـطین، سوریه، لبنان، ترکیه، یونان، قبرس، روم و اسـپانیا سفر می کند و افکار خود را در بین مردم آن
دیار منتشر می سازد
و لـذا می تـوان مسـیحیت را بعـد از حضـرت عیسـی علیه السـلام به این مرد نسـبت داد که به طـور حتم معصوم نبوده و افکـار
مکـاتب فلسـفی را در مسـیحیت وارد کرده است. و بـا مراجعه به عهـد جدیـد پی می بریم که انجیل ها بهره زیادي از افکار او
دارند.

پی نوشت

[1] تاریخ جامع ادیان،جان ناس ،مترجم علی اصغر حکمت ،صفحه 617

[2] تاریخ جامع ادیان،جان ناس ،مترجم علی اصغر حکمت ،صفحه 613

[3] برگرفته از کتاب نگاهی به مسیحیت ، علی اصغر رضوانی ،نشر مسجد جمکران ، صفحه 40



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 78
نویسنده : محمد

پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب _از سال 325میلادي که روحانیون متعصب مسـیحی در شوراي نیقیه، عقیده " آریوس" کشـیش یکتاپرست را باطل اعلام کردند، سـخت گیري نسـبت به روشنفکران و موحدان مسیحی آغاز شد و به پشتیبانی کنْستانْتین –امپراطور روم - کوشیدند تااعتقاد نامه شوراي نیقیه را بر مردم تحمیل کنند. بنا بر اعتقاد نامه مزبور عیسی مسیح پسر خدا بود و جنبه الوهیت داشت .این اعتقاد نامه خرافی و شـرك آلود، ملاك تشـخیص مومنان مسـیحی از بـدعت گزاران  شد و به اسـتناد آن درطول تاریخ هزاران تن را شکنجه داده و به قتل رساندند. با گذشت زمان، سـختگیري هاي کشـیشان رو به فزونی نهاد تا آن که در قرون وسـطی به اوج خود رسـید. اسقف سواسون درسال 1114میلادي، گروهی از کسانی را که الوهیت مسیح را قبول نداشتند، زندانی ساخت ومسیحیان موحد را کشان کشان به پاي تل هاي هیزم بردند و زنده زنده در آتش افکندند[1] .

فردریـک دوم در خلاـل سال هاي (1120 - 1139م ) قـوانینی وضـع کرد کـه به مـوجب آن هرکس به جرم بـدعت گزاري ازجانب کلیسا محکوم می شد، او را به حکومت تحویل می دادند تا در آتش بسوزانند.[2].
فیلیپ کنت فلانـدر، به دستیـاري اسـقف اعظم " رنس" جمع کثیري از روحـانیون و روسـتاییان و دوشـیزگانو زنان شوهردار وبیوگان و... را زنده زنده در آتش سوزاند و اموال آن ها را ضبط نمود.[3].

پاپ اینوسان چهارم ،در فرمان پانزدهم ماه مه سال 1252م-  تصریح نمود که به کار بردن شکنجه به منظور قلع و قمع کردن بدعت گزاران جایز است. پس از وي، الکساندر چهارم در سی ام نوامبر  1259م -  و پاپ کلمان پنجمنیز رأي او را تأیید نمودند.[4].
در سـال ( 1215م) پـاپ اینوسـان سوم به کلیه حکام دسـتور نمود تا رسـما سوگنـد یاد نماینـد که کلیه کسانی را که کلیسـا محکوم ساخته، معدوم نمایند وگرنه به جرم اِلحاد محکوم خواهند شد.[5].
شگفت آور آن که مفتش هاي انگیزیسـیون، حتی تعـدادي از مردگان را نیز محاکمه نمودند و سـپس نعش آن ها را در زنبیل ها نهاده در شهر گرداندند و سپس همه را به آتش کشیدند.[6].
تاریـخ نویس اروپـایی "جـان بگنـل بري" می گویـد: تعصب پوریتـان ها در سال ( 1648م) مسـبب صـدورفرمانی شـد که به موجب آن هرکس تثلیث و الوهیت مسـیح و ...را قبول نداشت، درمعرض اعدام قرار می گرفت.[7].

پی نوشت :

[1] مقدمه اي بر سیر تفکر در قرون وسطی، اثر محمد رضا فشاهی ص .95-97

[2] همان

[3] همان

[4] دیباچه اي بر عالم تفتیش عقاید در اروپا و آمریکا، اثر تستا، ص .52

[5] مقدمه اي بر سیر تفکر در قرون وسطی، اثر محمد رضا فشاهی ص .95-97

[6] دیباچه اي بر عالم تفتیش عقاید در اروپا و آمریکا، اثر تستا، ص .33

[7] تاریخ آزادي فکر، ترجمه حمید نیر نوري، ص .54



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , خشونت در مسیحیت , رحمت ,
تاریخ :
بازدید : 120
نویسنده : محمد

موضوع شـریعت زدایی که در فلسـفه مسـیحیت آمـده، به هیچ وجه قابل دفاع نیست. اگر گمان کنیم که خالق گیتی چون دید آدمیان نمی توانند از راه عمل به احکام شـریعت رسـتگار شوند، ناگزیر "ایمان به پسرش" را جانشین آن ساخت، خطایی بس روشن است؛ زیرا خود مسـیح علیه السـلام شـریعت زدایی را بنابر گزارش متی باطـل شـمرده [1]. این پولس بود که قید شـریعت را از مسـیحیت برداشت و آشـکارا گفت: اکنون از قید شـریعت آزاد شده ایم  [2] . لذا مسیح و حواریون چنین تعلیمی را نیاوردند .تعلیمات پولس موجب شـد که ارزش و اهمیت عمـل در میـان مسـیحیان رو به کاهش نهـد. پولس معتقد بود که شـریعت، گرچه مصدر آن خداست ولی به واسـطه ملائکه به بشر فرستاده شده است و این دلیل بر ضعف آن است [3] روشن است هنگامی که عمل، اعتبارخود را از دست بدهـد بی بنـد و بـاري و لاابـالیگري جاي آن را می گیرد. بنابراین پولس را تا انـدازه اي بایـد مسؤول فسادي دانست که در جهان مسیحیت رواج دارد و این مسؤولیت به ویژه براي یک رهبر مذهبی مسؤولیتی بس گران است. هم اکنون نیز بی بنـد و بـاري هـا و تجـاوزات عملی و فسـاد اخلاقی که در میان مسـیحیان ملاحظه می شود بی رابطه با فلسـفه پولسـی نیست. راستی اگر آدمی از عمل به شریعت در پیشگاه خدا رستگار نگردد، پس تکلیف پیامبران پیش از مسیح و پیروان آن ها چه می شود؟ مگر نه این که ایشان علاوه بر ایمان به خـدا، دسـتورات او را نیز اجرا کردند و از راه "ایمان و عمل صالح" به رسـتگاري رسیدند؟

پی نوشت :
[1] انجیل متی 5  : 17 و18 .
[2] نامه پولس به رومیان ، 7 : 6 .
[3] معجم اللاهوت الکتابی ،پولس باسیم ، ص 446 .
[4]  نگاهی به مسیحیت ،رضوانی



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , بدعت , شریعت ,
تاریخ :
بازدید : 120
نویسنده : محمد

 

دنیس وارینگتون فراي؛ او که یک شخصیت استرالیایی است، بعد از تحقیق فراوان به دین اسلام گرویده است. وي درباره علت پـذیرش اسـلامش می گوید: اسـلام و تعلیمات نورانی اش سـزاوار است که روح جدید را در کالبد انسان ایجاد کند؛ اسـلامی که داراي منطقی سالم و موافق با عقول است. شـهادت و گواهی " لااله الّا الله، محمـد رسول الله " چقـدر این دو کلمه زیبا و چه بسـیار عالی و لـذت بخش است. در اینجا آن تکلفات سـنگین؛ از قبیل: پدر، پسـر، روح القدس، نیست. آن تکلفات هولناك که روح هاي آزاد از آن فرار می کند و عقول بشر به هراسلوبی که برسد به آن ها قانع نمی گردد.
به طور حتم روح اسـلام، روح جدیـد بوده و منهـج و روش آن قابـل تطبیق بر دنیاي امروز است. مشاهـده کنیـد قانون مساوات بشـریت را که از مـدت هـا پیش، کلیسا شـعار آن را می دهـد، در حالی که وضع موجود در خود کلیسا این گمان را باطل می کنـد، بلکه این ادعا شـعاري توخالی و جـداي از حقیقت است؛ زیرا نظام طبقاتی که در سلسـله شخصـیت هاي دینی از پاپ تا اسـقف و... موجود است، نظـامی است براساس تفاوت طبقاتی، و این به جهت دسترسـی بر امتیازات و درجات در کلیسا است.
آن ها اسم دین و خدا را به جهت رسیدن به اهدافشان یدك کشیده اند. چقدر فاصله است بین چنین نظامی و نظام اسلامی که به محمد (صلی االله علیه وآله)  وحی شده است.

 

پی نوشت : کتاب نگاهی به مسیحیت ، رضوانی ، صفحه 105



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,
تاریخ :
بازدید : 149
نویسنده : محمد

جریانهای مختلف مسیحیت تبشیری متاسفانه امروزه چهره ای مهربان و حامی صلح از مسیحیت نشان داده ودر عوض  اسلام را دین قتل و غارت معرفی می کنند با مرور تاریخ مسیحیت و اسلام  صحت وسقم این ادعا روشن میشود به عنوان نمونه فقط گوشه ی کوچکی از تاریخ و رفتار مسیحیان و مسلمین در جنگهای صلیبی را بررسی میکنیم و قضاوت را بر عهده وجدانهای بیدار می سپاریم .

ویل دورانت در تاریخ تمدن ضمن تاکید بر حس جاه طلبی مسیحیان به عنوان یکی از علل اصلی و مستقیم برپایی جنگ های صلیبی، در مقام ارائه آمار جنگ اول صلیبی (1095-1099م) می نویسد: سرانجام در هفتم زوئن 1099م بعد از یک جنگ سه ساله – که قوای صلیبی را (از سی هزار نفر) به دوازده هزار نفر کاهش داده بود – سرداران صلیبی با دلی خوش و تنی کوفته به مقابل دیوارهای اورشلیم رسیدند.

ویل دورانت در ادامه از قول « رمون کشیش » که شاهد وقایع جنگ با مسلمانان بود، چنین نقل می کند: چیزهای بدیعی از هر سو به چشم می خورد. سرهای گروهی از مسلمانان را از پیکر جدا کردند... گروهی دیگر را با تیر کشتند یا مجبور کردند خود را از برج ها به زیر افکنند. پاره ای را چندین روز شکنجه دادند و آنگاه سوزانیدند... در کوچه ها توده هایی از سرها و دست و پای کشتگان دیده می شد. هر سو اسب روان می کردی، در میان اجساد کشتگان و لاشه اسبان بودی.

درباره جنگ چهارم صلیبی (1202-1204م) می نویسد: سربازان صلیبی، که مدت ها بود در انتظار لقمه ای چنین چرب و شیرین به سر می بردند، اینک در اثنای هفته عید فصح،  چنان قسطنطنیه را مورد تاراج قرار دادند که حتی رم در یورش واندال ها و گوت ها نظیرش را ندیده بود... اصیل زادگان لاتین، کاخ ها را بین خود تقسیم کردند. لشکریان وارد خانه های مردم، دکان ها و ... شدند و آنچه پسند خاطرشان افتاد، به عنوان غنیمت، برداشتند. اینوکنتیوس سوم شاکی بود که سپاهیان صلیبی در برابر سرکشی نفس اماره، به سن، جنس، حرفه، دین و هیچ چیز دیگر اعتنا نداشتند...  . در میان این چپاول ها، کتابخانه ها به یغما رفت و کتاب های خطی گران بها خراب یا ناپدید شد..1

در سال (1099م) شـهر معره را به اشغال نظامی خود درآوردند. در " معره " سه روز تمام اهالی آنجا را از دم تیغ گذرانیده و عده زیادي را اسیر کردند.
رائول دوکـان، تاریـخ نویس و وقایع نگار غربی می گویـد: در معره جنگ جویان ما بزرگسالان مسـلمان را در دیگ جوشاندند و کودکان را به سیخ کشیدند و روي آتش کباب کردند و گوشتشان را خوردند.2

برعکس کشتارهای فجیع جنگجویان مسیحی، صلاح الدین ایوبی در موقع فتح بیت المقدس دستور داد از غارت خانه های مردم خود داری کنند و کسی را نکشند و نیز اجازه داد مسیحیان با اموال خود شهر را ترک نمایند.او اعلام کرد مسیحیان میتوانند به زیارت اماکن مقدس خود بروند. وقتی زنهای فقیری که شوهرهانشان جزء اسرای جنگی بودند گریه کنان نزد او آمدند شوهران آنها را بدون مطالبه وجهی که برای بازخرید اسرا معمول بود آزاد کرد.3

پی نوشت :
1 -.ویل دروانت، تاریخ تمدن (عصر ایمان)، ج4، ص787-821 .
2 - جنگ هاي صلیبی از دیدگاه شرقیان، عبدالرضاهوشنگ مهدوی ،ص 61 .
3-Hans Hauser: Die Kurden, Stiefsöhne Allahs. Herbig Verlag (Mai 1983), Ullstein Tb (1990)



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , خشونت در مسیحیت , رحمت ,
تاریخ :
بازدید : 88
نویسنده : محمد

مورخ مشـهور انگلیسـی "مستر ولز" می گوید: هر دینی که با مدنیت در تمام شئونات زندگی همراهی نداشته باشد، آن را بر دیوار زده و هرگز در آن تأ ّمل نکنید؛ زیرا دینی که همپاي مدنیت و جامعه و در کنار آن نباشد، شري است بر اصحاب آن که آن ها را به هلاکت خواهد کشاند.
تنها دین حقی که من مشاهده کردم با مدنیت همراهی دارد، همان دیانت اسـلامی است. هرگاه کسی خواست از این مطلب آگـاهی پیـدا نمایـد بایـد قرآن را مطـالعه کنـد و در آنچه از نظریات علمی و قوانین و نظام هاي مربوط به مجتمع آمـده، تأمل نمایـد؛ زیرا قرآن کتاب دینی، علمی، اجتماعی، تهـذیب اخلاقی و تاریخی است و بسـیاري از نظام ها و قوانینش، حتی در این زمان قابل اسـتعمال و پیاده شدن است، چنان که تا روز قیامت نیز قابل اجرا خواهد بود. و اگر کسی از خوانندگان از من طلب کند تا براي او دین اسـلام را تعریف کنم، آن را این گونه توضـیح می دهم: اسلام دین مدنیت است. آیا در توان کسی هست تا براي من موقعیتی را ذکر کند که دین اسلام مغایر با مدنیت و پیشرفت ظهور پیدا کرده است؟
 

 

پی نوشت : نگاهی به مسیحیت ،رضوانی صفحه 144



:: موضوعات مرتبط: مسیحیت , ,
:: برچسب‌ها: مسیحیت , ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 22 صفحه بعد


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تا ملکوت و آدرس tamalakoot.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 55
بازدید کل : 12414
تعداد مطالب : 219
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

RSS

Powered By
loxblog.Com